consortium

/kənˈsɔːrʃiəm//kənˈsɔːtɪəm/

معنی: کنسرسیوم
معانی دیگر: (بازرگانی) کنسرسیوم (ائتلاف چند شرکت یا بانک برای انجام کار بخصوص)، انبازه، مشارکت، شرکت، انباز گروه، ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: consortia
مشتقات: consortial (adj.)
(1) تعریف: a combination of nations, companies, or the like, formed to provide large amounts of capital for a joint enterprise.

(2) تعریف: a partnership or association.
مشابه: association

جمله های نمونه

1. a number of oil companies formed a consortium to explore and refine oil
چند شرکت به منظور اکتشاف و پالایش نفت کنسرسیوم تشکیل دادند.

2. A consortium plans to build a natural-gas pipeline from Russia to supply eastern Germany.
[ترجمه گوگل]کنسرسیومی قصد دارد یک خط لوله گاز طبیعی از روسیه برای تامین گاز آلمان شرقی بسازد
[ترجمه ترگمان]یک کنسرسیوم قصد دارد یک خط لوله گاز طبیعی از روسیه برای تامین آلمان شرقی بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The aircraft will be built by a European consortium.
[ترجمه گوگل]این هواپیما توسط یک کنسرسیوم اروپایی ساخته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این هواپیما توسط یک کنسرسیوم اروپایی ساخته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A consortium of construction companies will build the power-station.
[ترجمه گوگل]کنسرسیومی از شرکت های ساختمانی این نیروگاه را خواهند ساخت
[ترجمه ترگمان]یک کنسرسیوم از شرکت های ساختمانی این نیروگاه را خواهند ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our company forms part of a consortium of local businesses working for environmental change.
[ترجمه گوگل]شرکت ما بخشی از کنسرسیومی از مشاغل محلی است که برای تغییرات محیطی کار می کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت ما بخشی از یک کنسرسیوم از تجارت های محلی را تشکیل می دهد که برای تغییر محیط زیست کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new aircraft was developed by a European consortium.
[ترجمه گوگل]این هواپیمای جدید توسط یک کنسرسیوم اروپایی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این هواپیمای جدید توسط یک کنسرسیوم اروپایی توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The consortium includes some of the biggest building contractors in Britain.
[ترجمه گوگل]این کنسرسیوم شامل برخی از بزرگترین پیمانکاران ساختمانی در بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]این کنسرسیوم برخی از بزرگ ترین پیمانکاران ساختمانی در بریتانیا را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jackie Aitchison, chairman of the consortium, has spent much of the last few weeks in talks with potential partners.
[ترجمه گوگل]جکی آیچیسون، رئیس کنسرسیوم، بیشتر چند هفته گذشته را در گفتگو با شرکای احتمالی گذرانده است
[ترجمه ترگمان]جکی Aitchison، رئیس کنسرسیوم، در چند هفته اخیر خود را با شرکای بالقوه خود سپری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For the first two years, the consortium will undertake a feasibility study into the best location for a geothermal demonstration project.
[ترجمه گوگل]برای دو سال اول، کنسرسیوم یک مطالعه امکان سنجی در بهترین مکان برای پروژه نمایش زمین گرمایی انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]برای دو سال اول، کنسرسیوم یک مطالعه امکان سنجی را در بهترین مکان برای یک پروژه نمایش زمین گرمایی به عهده خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The consortium is accused of depositing more than $ 4m in Mr Sole's accounts over three years.
[ترجمه گوگل]این کنسرسیوم متهم به واریز بیش از 4 میلیون دلار به حساب های آقای سول در طول سه سال است
[ترجمه ترگمان]این کنسرسیوم به واریز بیش از ۴ میلیون دلار در حساب های آقای سول بیش از سه سال متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But it was sold to Tranwood Consortium late last year for just £ 6 million, just before going into receivership.
[ترجمه گوگل]اما در اواخر سال گذشته فقط به مبلغ 6 میلیون پوند به کنسرسیوم ترانوود فروخته شد، درست قبل از تحویل گرفتن
[ترجمه ترگمان]اما این شرکت در اواخر سال گذشته به مبلغ ۶ میلیون پوند به کنسرسیوم Tranwood فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inter-Company and Consortium programmes are run for organisations sponsoring smaller groups and provide a useful cross cultural experience.
[ترجمه گوگل]برنامه‌های بین شرکتی و کنسرسیومی برای سازمان‌هایی اجرا می‌شوند که از گروه‌های کوچک‌تر حمایت می‌کنند و یک تجربه متقابل فرهنگی مفید را ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]برنامه های Inter و Company برای سازمان هایی اجرا می شوند که گروه های کوچک تر را حمایت می کنند و یک تجربه فرهنگی مفید برای آن ها فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Anyway, my father and his theatrical consortium have always been great fans of Trumpton.
[ترجمه گوگل]به هر حال، پدرم و کنسرسیوم تئاترش همیشه از طرفداران بزرگ ترامپتون بوده اند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، پدرم و شرکا او همیشه طرفدار پروپا قرص Trumpton بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A private consortium has financial backing for a scheme to build an entire underground toll-road system.
[ترجمه گوگل]یک کنسرسیوم خصوصی از پشتوانه مالی طرحی برای ساخت یک سیستم کامل عوارضی زیرزمینی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]یک کنسرسیوم خصوصی دارای پشتوانه مالی برای طرحی برای ساخت یک سیستم کامل جاده ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنسرسیوم (اسم)
consortium

تخصصی

[برق و الکترونیک] اتحادیه، کنسرسیوم مجموعه ای از چند سازمان برای رسیدن به هدف مشترکی که فراتر از توانایی هر یک از سازمانهاست . به عنوان مثال می توان از سماتک ( SEMATECH ) نام برد.
[زمین شناسی] مشارکت یک گروه از موجودات منفرد و از انواع مختلف که بطور بنیادی با هم مرتبط اند و معمولاً متعلق به شاخه های مختلفی می باشند که با هم زندگی می کنند.
[حقوق] کنسرسیوم، اشتراک منافع

انگلیسی به انگلیسی

• partnership
a consortium is a group of people or firms who have agreed to work together.

پیشنهاد کاربران

گروه اقتصادی با منافع مشترک
consortium ( اقتصاد )
واژه مصوب: شرکتگان
تعریف: گروهی از افراد یا شرکت ها یا سازمان ها یا بانک ها یا حتی دولت ها که برای انجام یک فعالیت بزرگ و پرخطر اقتصادی و دستیابی به یک هدف مشخص تشکیل می شود
در حقوق : تمکین زن و شوهر در برابر مسایل زناشویی
loss of consortium: عدم تمکین
ائتلاف
شرکت
سازمان
ائتلاف.
مشارکت.
اتحادیه.
کنسرسیوم.
تفاوت کنسرسیوم با جوینت ونچر در این است که روابط شرکاء در شرکت جوینت ونچر ( شرکت پروژه ) تضامنی است اما در کنسرسیوم مسئولیت هر شریک تنها به میزان سهم الشرکه خود است.
اتحادیه ،
اجتماع، مجتمع
شرکتِ گروهی ، گروه شرکت

بپرس