conscientiousness


باوجدانی ,پیروی وجدان

جمله های نمونه

1. Conscientiousness is expected of a student.
[ترجمه جلال] از یک دانش آموز توقع میرود وجدان مدار باشد
|
[ترجمه کامران بهمنی] از یک دانش آموز انتظار پیروی از وجدان می رود.
|
[ترجمه داریوش] ازیک دانش اموز انتظار می رود وظیفه شناس باشد
|
[ترجمه گوگل]وظیفه شناسی از دانش آموز انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که پیروی از وجدان یک دانش آموز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Morality is a test of character, integrity, and conscientiousness. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]اخلاق آزمونی برای شخصیت، درستکاری و وظیفه شناسی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]اخلاق آزمون شخصیت، صداقت و وظیفه شناسی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conscientiousness is the key to a successful life. Conscientious people are always the winners in life. Dr T. P. Chia
[ترجمه هاشمی عطار] وجدانمندی کلیدعاقبت بخیری است افرادوجدانمدبرنده دعاقبت بخیری هستند
|
[ترجمه گوگل]وظیفه شناسی کلید یک زندگی موفق است افراد با وجدان همیشه برنده زندگی هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]پیروی از وجدان کلید زندگی موفق است مردم وجدانی همواره برندگان حیات هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When acceded to the personality traits of conscientiousness, extraversion, agreeableness, neuroticism, three aspects of systemize commitment has apparent additive explanatory effect on the variables.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سه جنبه از تعهد سیستمی به ویژگی‌های شخصیتی وظیفه‌شناسی، برون‌گرایی، توافق‌پذیری، روان رنجورخویی ملحق می‌شوند، تأثیر توضیحی افزایشی آشکاری بر متغیرها دارند
[ترجمه ترگمان]وقتی که به ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، برونگرایی، سازگاری و عصبانیت اشاره کرد، سه جنبه از تعهد systemize تاثیر توضیحی اضافی بر روی متغیرها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Strong sense of responsibility, team spirit & conscientiousness.
[ترجمه گوگل]احساس مسئولیت قوی، روحیه تیمی و وظیفه شناسی
[ترجمه ترگمان]احساس مسئولیت قوی، روحیه تیمی، وظیفه شناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People who are low on the trait of conscientiousness also tend to be procrastinators.
[ترجمه گوگل]افرادی که خصیصه وظیفه شناسی پایینی دارند نیز به تعویق انداختن کارها تمایل دارند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در ویژگی وظیفه شناسی پایین هستند نیز تمایل دارند procrastinators باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The motto of the company is unity, practicality, conscientiousness and aggressiveness.
[ترجمه گلی افجه ] شعار شرکت وحدت , عملی بودن درستکاری و پشتکار است
|
[ترجمه گوگل]شعار این شرکت اتحاد، عملی بودن، وظیفه شناسی و پرخاشگری است
[ترجمه ترگمان]شعار شرکت وحدت، عملی بودن، وظیفه شناسی و پرخاشگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And with this conscientiousness and lack of self-importance came another quality, a keen ability to empathise with others and fight their corner when she believed they were being wronged.
[ترجمه گوگل]و با این وظیفه شناسی و عدم اهمیت دادن به خود ویژگی دیگری به وجود آمد، توانایی شدید برای همدردی با دیگران و مبارزه با گوشه آنها در زمانی که او معتقد بود در حق آنها ظلم شده است
[ترجمه ترگمان]و با این وظیفه شناسی و عدم اعتماد به نفس، کیفیت دیگری به دست آمد، توانایی قوی برای همدردی با دیگران و مبارزه با گوشه آن ها وقتی که او معتقد بود که اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ability to motivate and create conscientiousness within his department's employees.
[ترجمه گوگل]توانایی ایجاد انگیزه و ایجاد وظیفه شناسی در کارکنان بخش خود
[ترجمه ترگمان]توانایی ایجاد انگیزه و ایجاد وظیفه شناسی در میان کارکنان بخش خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Only has the conscientiousness, diligently works, can make a more splendid result!
[ترجمه گوگل]فقط وظیفه شناسی، که با پشتکار کار می کند، می تواند نتیجه عالی تری داشته باشد!
[ترجمه ترگمان]تنها وظیفه شناسی و با پشت کار و پشت کار می تواند نتیجه عالی تری داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And conscientiousness, agreeable and openness have forecasting functions to the inclination of Internet addiction disorder .
[ترجمه گوگل]و وظیفه شناسی، موافق بودن و گشاده رویی کارکردهای پیش بینی گرایش به اختلال اعتیاد به اینترنت دارند
[ترجمه ترگمان]وظیفه شناسی، سازگاری و پذیرا بودن، عملکرد پیش بینی اختلال اعتیاد به اینترنت را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Possessing the qualities of deligence, conscientiousness and honesty. Being eager and quick to learn.
[ترجمه گوگل]برخورداری از صفات دقت، وظیفه شناسی و صداقت مشتاق بودن و سریع یادگیری بودن
[ترجمه ترگمان]حفظ صفات of، وظیفه شناسی و صداقت مشتاق و سریع برای یادگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Individual conscientiousness has its limits.
[ترجمه گوگل]وظیفه شناسی فردی محدودیت هایی دارد
[ترجمه ترگمان]وظیفه شناسی فردی محدودیت های خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 26 volumes of Lenin's works will remain forever a model of the highest theoretical conscientiousness.
[ترجمه گوگل]26 جلد از آثار لنین برای همیشه الگوی بالاترین وظیفه شناسی نظری باقی خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]۲۶ حجم کار لنین برای همیشه مدلی از بالاترین conscientiousness نظری باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The standards of mental health should be generalized from three aspects : conscientiousness, agreeableness and self attainment.
[ترجمه گوگل]استانداردهای سلامت روان را باید از سه جنبه تعمیم داد: وظیفه شناسی، توافق پذیری و دستیابی به خود
[ترجمه ترگمان]استانداردهای سلامت روانی باید از سه جنبه تعمیم داده شوند: هوشیاری، سازگاری و دستیابی به نفس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• uprightness, desire to do what is right; diligence, thoughtfulness, scrupulousness

پیشنهاد کاربران

( روان شناسی )
وظیفه شناسی/وجدان داشتن.
نشان دهنده ی دقیق و مراقب بودن یا سختکوش بودن است.
وظیفه شناسی، تلویحا به معنی تمایل به انجام هر کار به طور خوب و نیز جدی گرفتن وظایف خود در برابر دیگران است. یکی از 5 بعد اصلی در مدل 5 عاملی شخصیت هست.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : conscientize
✅️ اسم ( noun ) : conscience / conscientiousness
✅️ صفت ( adjective ) : conscientious
✅️ قید ( adverb ) : conscientiously
سخت کوشی و درایت
با وجدان بودن در عمل، وظیفه شناسی
سلام
دوستانی که به اشتباه خود آگاهی ترجمه کرده اند دقت کنند که:
Consciousness به معنای هشیاری و آگاهی است.
Conscientiousness به معنای وجدانمندی است.
conscientiousness ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: وجدان مندی
تعریف: گرایش به نظم و مسئولیت و سخت کوشی که در «الگوی پنج بُعد کلانِ شخصیت» یک سوی طیف تفاوت های فردی به شمار می آید
وظیفه شناسی - یکی از پنج عامل شخصیتی در نظریه ی مک کری و پل کاستا
وجدان مداری
وظیفه شناسی
درستکاری
خود آگاهی

در روانشناسی به معنی خودآگاهی ( ماهیت ذهن ) می باشد
وجدانمندی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس