conjuror

/ˈkɑːndʒərər//ˈkʌndʒərə/

معنی: چشم بند، ساحر، جادو گر، ادم تردست
معانی دیگر: conjurer : جادوگر

جمله های نمونه

1. The boys looked at the conjuror in silent wonder.
[ترجمه گوگل]پسرها با تعجب ساکت به خواستگار نگاه کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با شگفتی به شعبده باز نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children watched the conjuror in silent wonder.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها با تعجب ساکت و صمیمانه به نظاره‌گر نگاه می‌کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها کسی را که ساکت و ساکت بود تماشا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The audience craned forward as their conjuror came to the crucial part of his trick.
[ترجمه گوگل]حضار به سمت جلو حرکت کردند، در حالی که خواننده آنها به بخش مهم ترفند او رسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که conjuror به بخش حیاتی حقه خود رسیدند، جمعیت به جلو خم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Abracadabra,'said the conjuror as he pulled the rabbit from the hat.
[ترجمه گوگل]در حالی که خرگوش را از کلاه بیرون می‌کشید، خواستگار گفت: «آبراکادابرا»
[ترجمه ترگمان]شعبده باز که خرگوش را از کلاه بیرون می کشید، گفت: Abracadabra!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conjuror made a few passes with his hand over the hat.
[ترجمه گوگل]مجری با دستش روی کلاه چند پاس داد
[ترجمه ترگمان]شعبده باز دست بر کلاه نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We've booked a conjuror for our Christmas party.
[ترجمه گوگل]ما برای مهمانی کریسمس خود یک جادوگر رزرو کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما یه شعبده باز رو برای مهمونی کریسمس رزرو کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The conjuror whipped away the cover to reveal two live pigeons.
[ترجمه گوگل]مجرم جلد را برداشت تا دو کبوتر زنده ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی پرده را کنار زد تا دو کبوتر زنده را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conjuror used magic to produce five rabbits from his hat.
[ترجمه گوگل]ساحر با استفاده از جادو پنج خرگوش را از کلاه خود تولید کرد
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی از جادو استفاده می کند تا پنج خرگوش از کلاهش تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Master Conjuror - Talent replaced with a new talent called Master Demonlogist.
[ترجمه گوگل]Master Conjuror - استعداد با استعداد جدیدی به نام Master Demonlogist جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]استاد Conjuror استعداد خود را با یک استعداد جدید به نام استاد Demonlogist جایگزین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her hand now cradled a tiny canister; what a conjuror she could be.
[ترجمه گوگل]دست او اکنون روی یک قوطی کوچک قرار داشت چقدر او می تواند مجاهد باشد
[ترجمه ترگمان]اکنون دستش محفظه کوچکی را در دست گرفته بود؛ چه شعبده بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چشم بند (اسم)
blind, cole, juggler, conjuror

ساحر (اسم)
necromancer, conjuror, conjurer, sorcerer, magician, theurgist, witchdoctor

جادو گر (اسم)
spellbinder, hex, conjuror, voodooist, conjurer, sorcerer, magician, theurgist, magus, powwow, wizard, medicine man

ادم تردست (اسم)
conjuror, conjurer, prestidigitator

انگلیسی به انگلیسی

• illusionist, magician; sorcerer, wizard

پیشنهاد کاربران

بپرس