conception

/kənˈsepʃən//kənˈsepʃən/

معنی: فهم، عقیده، ادراک، تصور، حاملگی، لقاح تخم و شروع رشد جنین
معانی دیگر: آبستنی، لقاح، گشن، بسته شدن نطفه، آغاز هرفرایند، تکوین، اندیش زایی، مفهوم آفرینی، برداشت، فرایافت، دریافت (فکری)، بینش، پنداشت، پیش پندار، تعقل، طرح اولیه، فکر اولیه، جنین، نطفه ی بسته شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of bringing into being.
مترادف: creation, generation, origination, procreation, production

(2) تعریف: the fertilizing of an egg by sperm; beginning of pregnancy.
مترادف: fecundation, fertilization, impregnation
مشابه: procreation, propagation

(3) تعریف: the forming of concepts or ideas, or the power to do so.
مترادف: conceptualization, imagination, invention, ratiocination
مشابه: creativity, production, visualization

(4) تعریف: a plan.
مترادف: intention, plan
مشابه: aim, design, draft, idea, method, outline, proposal, purpose, scheme, sketch

جمله های نمونه

1. conception is the union of spermatozoid and ovum
گشن (لقاح) عبارت است از آمیزش اسپرماتوزئید و تخمک.

2. his conception of the ideal life
پنداشت او درباره ی زندگی دلخواه

3. i have no conception of what will happen
تصوری از آنچه که روی خواهد داد ندارم.

4. the plan of attack was good in its conception but badly executed
طرح اولیه ی نقشه ی حمله خوب بود ولی بد اجرا شد.

5. I have no conception of what you mean.
[ترجمه گوگل]من هیچ تصوری از منظور شما ندارم
[ترجمه ترگمان]من هیچ تصوری از منظور شما ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The plan, brilliant in its conception, failed because of inadequate preparation.
[ترجمه گوگل]این طرح، که در مفهوم خود درخشان بود، به دلیل آمادگی ناکافی شکست خورد
[ترجمه ترگمان]این طرح، که در مفهوم آن درخشان بود، به سبب آمادگی ناکافی، شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has no conception of how difficult life is if you're unemployed.
[ترجمه گوگل]او هیچ تصوری از این ندارد که اگر شما بیکار باشید زندگی چقدر دشوار است
[ترجمه ترگمان]او هیچ تصوری از این که زندگی تا چه اندازه دشوار است، ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's got a pretty strange conception of friendship.
[ترجمه گوگل]او تصور بسیار عجیبی از دوستی دارد
[ترجمه ترگمان]تصوری عجیب و غریب از دوستی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We now have a clearer conception of the problem.
[ترجمه گوگل]ما اکنون درک روشن تری از مشکل داریم
[ترجمه ترگمان]ما الان یه مفهوم واضح از مشکل داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conception occurs when a single sperm fuses with an egg.
[ترجمه گوگل]لقاح زمانی اتفاق می افتد که یک اسپرم منفرد با یک تخمک ترکیب شود
[ترجمه ترگمان]Conception زمانی اتفاق می افتد که یک اسپرم یک اسپرم با یک تخم مرغ ترکیب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has a conception of people as being basically good.
[ترجمه گوگل]او تصوری از مردم دارد که اساساً خوب هستند
[ترجمه ترگمان]او تصوری از مردم دارد که اساسا خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His work is strikingly fresh in conception.
[ترجمه گوگل]کار او به طرز شگفت انگیزی در مفهوم تازه است
[ترجمه ترگمان]کار او کاملا تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They have no conception of what women really feel and want.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ تصوری از آنچه که زنان واقعاً چه احساسی دارند و چه می خواهند ندارند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ تصوری از آنچه که زنان واقعا احساس می کنند ندارند و می خواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plan was brilliant in its conception but failed because of lack of money.
[ترجمه گوگل]این طرح در مفهوم خود درخشان بود اما به دلیل کمبود پول شکست خورد
[ترجمه ترگمان]این طرح در مفهوم آن درخشان بود اما به دلیل کمبود پول شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have no conception of what he means.
[ترجمه گوگل]من هیچ تصوری از منظور او ندارم
[ترجمه ترگمان]من هیچ تصوری از منظور او ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. You have no conception of what her life is like.
[ترجمه فیضی.A] شما از اینکه زندگی او چه شکلی است، تصوری ندارید.
|
[ترجمه گوگل]شما هیچ تصوری از زندگی او ندارید
[ترجمه ترگمان]تو هیچ تصوری از زندگی اون نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فهم (اسم)
understanding, consciousness, intelligence, insight, apprehension, appreciation, realization, comprehension, grasp, conception, uptake

عقیده (اسم)
impression, say, view, judgment, opinion, viewpoint, faith, belief, thought, notion, conception, estimation, review, credo, conviction, tenet, creed

ادراک (اسم)
understanding, impression, notion, perception, realization, conception, uptake, scent, cognition, headpiece, savvy, cognizance, conceptualization, hindsight, mother wit, sentience

تصور (اسم)
supposition, vision, if, supposal, fancy, idea, notion, imagination, visualization, image, picture, conception, conceptualization

حاملگی (اسم)
expectancy, expectance, conception, gestation

لقاح تخم و شروع رشد جنین (اسم)
conception

تخصصی

[علوم دامی] لقاح ؛ عمل آبستن شدن.

انگلیسی به انگلیسی

• thought, idea; formation of a thought; becoming pregnant; embryo
a conception is an idea or the forming of an idea in your mind.
conception is also the process in which a woman becomes pregnant.

پیشنهاد کاربران

فکر و تصورات
1. پروسه ای که یک خانم حامله میشه n
2. تصور/ فکر n
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : conceptualize
✅️ اسم ( noun ) : concept / conception / conceptualist / conceptualism / conceptualization
✅️ صفت ( adjective ) : conceptual
✅️ قید ( adverb ) : conceptually
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : conceive
اسم ( noun ) : conception
صفت ( adjective ) : conceivable
قید ( adverb ) : conceivably
واژه Conception ۳ معنا دارد
معنای اول
انگاشت، پنداشت و فهم معنی میدهد
معنای دوم
بدو وپیدایش ، زایش ایده جرقه ی فکری معنا میدهد
و در معنای سوم
لقاح و آبستن معنا میدهد
برداشت، ادراک مفهوم
ذهنیت، تصور، برداشت
conception ( علوم سلامت )
واژه مصوب: آبستنی
تعریف: آغاز بارداری با لانه گزینی ( implantation ) تخم لقاح یافته ( blastocyst ) در زهدان
لقاح
برداشت
تصور
برداشت
فهم، درک
“Most of the judging of Rob comes from people who do not know him and who choose to believe that he has no conception of American national interests
NEW YORK TIMES@
۱. پروسه ای که یک خانم حامله میشه n
۲. باور - فکر n
تشکیل یک فکر/باردار شدن n
مفهوم پردازی
انگاشت
ایده زایی
مفهوم سازی
پیدایش
مفهوم
نقطه شروع
نقطه آغاز
ابتدای کار
لقاح
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس