computer network

/kəmˈpjuːtərˈneˌtwərk//kəmˈpjuːtəˈnetwɜːk/

شبکه کامپیوتری

جمله های نمونه

1. They've installed the new computer network at last.
[ترجمه گوگل]آنها بالاخره شبکه کامپیوتری جدید را نصب کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سرانجام شبکه کامپیوتر جدید را نصب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I want to upload data to the computer network storage from my office computer.
[ترجمه گوگل]من می‌خواهم داده‌ها را از رایانه اداری خود در فضای ذخیره‌سازی شبکه رایانه آپلود کنم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم داده ها را به ذخیره سازی شبکه کامپیوتر از کامپیوتر دفترم آپلود کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We've just spent £ 9 million on improving our computer network.
[ترجمه گوگل]ما فقط 9 میلیون پوند برای بهبود شبکه کامپیوتری خود هزینه کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما فقط ۹ میلیون پوند صرف بهبود شبکه کامپیوتری خود کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once, the computer network was viewed as a means of sharing expensive equipment.
[ترجمه گوگل]زمانی شبکه کامپیوتری به عنوان وسیله ای برای اشتراک تجهیزات گران قیمت در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]یک بار، شبکه کامپیوتری به عنوان وسیله ای برای به اشتراک گذاری تجهیزات گران قیمت نگریسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The global computer network, which started as a Cold War defense project, was never designed with average users in mind.
[ترجمه گوگل]شبکه جهانی کامپیوتر که به عنوان یک پروژه دفاعی جنگ سرد آغاز شد، هرگز با در نظر گرفتن کاربران متوسط ​​طراحی نشد
[ترجمه ترگمان]شبکه کامپیوتری جهانی که به عنوان یک پروژه دفاع از جنگ سرد آغاز شد، هرگز با استفاده از کاربران متوسط طراحی نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It can be done electronically over a computer network.
[ترجمه گوگل]می توان آن را به صورت الکترونیکی از طریق یک شبکه کامپیوتری انجام داد
[ترجمه ترگمان]این کار را می توان به صورت الکترونیکی بر روی یک شبکه کامپیوتری انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instead, a user dials into the Internet worldwide computer network and uses software and data that are stored there.
[ترجمه گوگل]در عوض، یک کاربر به شبکه جهانی کامپیوتری اینترنت تلفن می‌زند و از نرم‌افزار و داده‌هایی که در آنجا ذخیره می‌شوند استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]در عوض، یک صفحه کاربری به شبکه کامپیوتر سراسر جهان وصل می شود و از نرم افزار و داده هایی که در آنجا ذخیره شده اند استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It will have a newly upgraded computer network and a stronger customer-service unit.
[ترجمه گوگل]این یک شبکه کامپیوتری به تازگی ارتقا یافته و یک واحد خدمات مشتری قوی تر خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این سیستم یک شبکه کامپیوتری تازه یافته و یک واحد خدمات مشتری قوی تر خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Internet international computer network system could facilitate efficient exchange of information.
[ترجمه گوگل]سیستم شبکه کامپیوتری بین المللی اینترنت می تواند تبادل کارآمد اطلاعات را تسهیل کند
[ترجمه ترگمان]سیستم شبکه کامپیوتری بین المللی اینترنت می تواند تبادل کارآمد اطلاعات را تسهیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its personal computer network protocol support is good but not the equal of Unix at its best.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از پروتکل شبکه کامپیوتر شخصی آن خوب است اما در بهترین حالت با یونیکس برابری نمی کند
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی پروتکل شبکه کامپیوتر شخصی آن خوب است اما برابر با یونیکس در بهترین حالت خود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had used the police computer network and discovered his wife had volunteered for nursing duty.
[ترجمه گوگل]او از شبکه کامپیوتری پلیس استفاده کرده بود و متوجه شد که همسرش برای انجام وظیفه پرستاری داوطلب شده است
[ترجمه ترگمان]او از شبکه کامپیوتر پلیس استفاده کرده و متوجه شده بود که همسرش برای پرستاری داوطلب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In recent year, the application of computer network technology in virtual instrument testing makes remote testing possible.
[ترجمه گوگل]در سال اخیر، استفاده از فناوری شبکه کامپیوتری در تست ابزار مجازی، تست از راه دور را ممکن می سازد
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته، کاربرد تکنولوژی شبکه کامپیوتری در تست ابزار مجازی، امکان آزمایش از راه دور را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In a computer network, a node at which data processing equipment is located.
[ترجمه گوگل]در یک شبکه کامپیوتری، گره ای که تجهیزات پردازش داده در آن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در یک شبکه کامپیوتری، یک گره که تجهیزات پردازش اطلاعات در آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a computer network, this coherence, model, and software are absent.
[ترجمه گوگل]در یک شبکه کامپیوتری، این انسجام، مدل و نرم افزار وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در یک شبکه کامپیوتری، این انسجام، مدل و نرم افزار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] شبکه ی کامپیوتری

انگلیسی به انگلیسی

• systems of several computers which are connected to one another by cables

پیشنهاد کاربران

شبکۀ رایانه‏ ای
computer network ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: شبکۀ رایانه‏ای
تعریف: تعدادی رایانه و دستگاه های جانبی که به وسیلۀ بافه/ کابل یا خط تلفن یا سایر پیوندهای ارتباطی به یکدیگر متصل شده باشند|||متـ . شبکه 3 network 2

بپرس