coming down with something

پیشنهاد کاربران

به معنی : مبتلا شدن یا بروز علائم اولیه ی یک بیماری.
I feel like I’m coming down with a cold
حس می کنم دارم سرما می خورم یا انگار علائم سرماخوردگی رو دارم.

بپرس