comeliness

/ˈkʌmlɪnəs//ˈkʌmlɪnəs/

معنی: خوشگلی، خوبی، خوبرویی، خوش منظری
معانی دیگر: خوبرویی، خوش منظری

جمله های نمونه

1. Your comeliness is law with Mr. Wildeve.
[ترجمه گوگل]زیبایی شما با آقای وایلدو قانون است
[ترجمه ترگمان]comeliness شما با آقای Wildeve است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meekness is love's comeliness.
[ترجمه گوگل]ملایمت زیبایی عشق است
[ترجمه ترگمان]عشق، حسن حسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her comeliness overwhelmed him.
[ترجمه گوگل]زیبایی او بر او چیره شد
[ترجمه ترگمان]زیبایی اش او را درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And she was a great sinner, and had seduced many by her beauty and comeliness .
[ترجمه گوگل]و او گناهکار بزرگی بود و با زیبایی و زیبایی خود بسیاری را اغوا کرده بود
[ترجمه ترگمان]و او یک گناهکار بزرگ بود و بسیاری از زیبایی و زیبائی او را فریب داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But I would like this life which moves and yearns in me, to be able itself to attain to comeliness, though but in transitory performance.
[ترجمه گوگل]اما من دوست دارم این زندگی که در من تکان می‌خورد و می‌خواهد، بتواند به زیبایی، هر چند در عملکرد گذرا، دست یابد
[ترجمه ترگمان]اما من این زندگی را دوست دارم که در من بو می کشد و تشنه من است، با این حال در اجرای گذرا به او دست پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And those members of the body, which we think to be less honourable, upon these we bestow more abundant honour; and our uncomely parts have more abundant comeliness.
[ترجمه گوگل]و آن اعضای بدن که ما فکر می کنیم کمتر محترم هستند، به آنها عزت فراوانی می دهیم و اعضای ناخوشایند ما زیبایی فراوانتری دارند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اعضای بدن که ما فکر می کنیم که کم تر شرافتمند و شریف است، به ما افتخار بیشتری می دهیم، و بخش های کوچک و uncomely از این نوع جذابیت فراوان برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every flaw on my face and in my body is beautiful, because it serves as a foil to my comeliness of other parts.
[ترجمه گوگل]هر نقصی که در صورت و بدن من وجود دارد زیباست، زیرا به عنوان ورقه ای برای زیبایی اعضای دیگر من عمل می کند
[ترجمه ترگمان]هر عیب در صورتم و در بدنم زیبا است، چون به عنوان یک فویل برای comeliness بخش های دیگر عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Instant, I was forsooth scared in my innermost only possess any other bitterness and haze, Even if modicum can makes myself incapable give melody music comeliness encounter.
[ترجمه گوگل]فوراً، در درونم به شدت ترسیدم، تنها تلخی و مه دیگری دارم، حتی اگر می‌توانم خودم را ناتوان کنم که به موسیقی ملودی با زیبایی برخورد کنم
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه، من واقعا از innermost وحشت داشتم، فقط در اعماق وجودم ترس و اندوهی دیگر داشتم، حتی اگر بتوانم خودم را قادر به آن کنم که آهنگ زیبایی و زیبایی را در آن جا به جا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A scowling look is altogether unnatural; when it is often assumed, the result is that all comeliness dies away, and at last is so completely extinguished that it cannot be again lighted up at all.
[ترجمه گوگل]نگاه اخم آلود کاملاً غیر طبیعی است وقتی اغلب فرض می‌شود، نتیجه این است که تمام زیبایی‌ها از بین می‌روند و سرانجام آنقدر کاملاً خاموش می‌شوند که اصلاً نمی‌توان دوباره آن را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]قیافه عبوسی دارد که همیشه به خود می گیرد، نتیجه این است که همه حسن از بین می رود، و سرانجام کام لا خاموش شده است و سرانجام کام لا خاموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And thy renown went forth among the heathen for thy beauty: for it was perfect through my comeliness, which I had put upon thee, saith the Lord GOD.
[ترجمه گوگل]و شهرت تو به خاطر زیبایی تو در میان امتها ظاهر شد، زیرا خداوند یهوه می گوید که به واسطه زیبایی من که بر تو نهاده بودم کامل شد
[ترجمه ترگمان]و ای خدا در میان آن کافر کافر، برای زیبایی و زیبایی تو، از حسن حسن حسن حسن حسن حسن و حسن حسن و زیبایی که من بر تو گذاشته بودم، عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We don't like at that time of the younger any more, ever happiness and comeliness was all here.
[ترجمه گوگل]ما دیگر آن زمان جوان را دوست نداریم، همیشه خوشبختی و زیبایی اینجا بود
[ترجمه ترگمان]ما در آن زمان از آن زمان جوان تر بودیم، خوشبختی و حسن حسن در اینجا وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For he shall grow up before him as a tender plant, and as a root out of a dry ground: he hath no form nor comeliness; and when we shall see him, there is no beauty that we should desire him.
[ترجمه گوگل]زیرا او در برابر او مانند گیاهی لطیف و مانند ریشه ای از زمین خشک خواهد رویید و هنگامی که او را ببینیم، هیچ زیبایی وجود ندارد که ما او را آرزو کنیم
[ترجمه ترگمان]چون او در مقابل او به عنوان یک گیاه حساس بزرگ خواهد شد و به عنوان ریشه گیاهی خشک در مقابل او ظاهر خواهد شد؛ و وقتی او را خواهیم دید زیبایی و زیبائی ندارد و وقتی او را خواهیم دید، زیبایی وجود ندارد که ما او را دوست داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They of Persia and of Lud and of Phut were in thine army, thy men of war: they hanged the shield and helmet in thee; they set forth thy comeliness.
[ترجمه گوگل]آنها از پارس و لود و فوت در لشکر تو بودند، مردان جنگ تو سپر و کلاهخود را به تو آویزان کردند زیبایی تو را بیان می کنند
[ترجمه ترگمان]از ایران و of و of در ارتش خود و افراد جنگی تو در ارتش خود بودند؛ آن ها سپر و کلاه ایمنی خود را در تو به دار زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And the Star-Child looked, and lo! his face was even as it had been, and his comeliness had come back to him, and he saw that in his eyes which he had not seen there before.
[ترجمه گوگل]و ستاره-کودک نگاه کرد و دید! چهره‌اش مانند گذشته بود و زیبایی او به او بازگشته بود و آنچه را که قبلاً در آنجا ندیده بود در چشمان خود دید
[ترجمه ترگمان]و بچه هم نگاه کرد و بنگر! چهره اش همان گونه بود که دیده بود، و comeliness به سویش بازگشته بود، و دید که در چشمان او که قبلا آن را ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشگلی (اسم)
beauty, beau-ideal, loveliness, goodliness, comeliness

خوبی (اسم)
good, boon, excellence, beauty, goodness, kindness, kindliness, fairness, comeliness, good quality, excellency

خوبرویی (اسم)
beauty, fairness, comeliness

خوش منظری (اسم)
comeliness

انگلیسی به انگلیسی

• beauty, attractiveness

پیشنهاد کاربران

ملاحت
جذابیت
با نمکی
شایستگی
برازندگی
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )

بپرس