come in handy

جمله های نمونه

1. I advise you to buy one?it may come in handy one day.
[ترجمه گوگل]من به شما توصیه می کنم یکی بخرید؟ ممکن است روزی به کارتان بیاید
[ترجمه ترگمان]توصیه می کنم یکی بخری؟ ممکنه یک روز به درد بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't throw that cardboard box away it may come in handy.
[ترجمه گوگل]آن جعبه مقوایی را دور نیندازید، ممکن است مفید باشد
[ترجمه ترگمان]اون جعبه مقوایی رو دور ننداز ممکنه بدرد بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A few more traveler's checks may come in handy on holiday.
[ترجمه گوگل]چند چک مسافرتی دیگر ممکن است در تعطیلات مفید باشد
[ترجمه ترگمان]چند چک مسافرتی دیگر ممکن است در روز تعطیل مفید واقع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These boxes will come in handy when we move house.
[ترجمه گوگل]این جعبه ها زمانی که خانه را جابه جا می کنیم به کار می آیند
[ترجمه ترگمان]این جعبه های زمانی که ما خانه را حرکت می دهیم، دم دست خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His money will come in handy when I want to travel.
[ترجمه گوگل]وقتی بخواهم سفر کنم پولش به کارش می آید
[ترجمه ترگمان]وقتی می خواهم سفر کنم پول او مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't throw that away-it might come in handy.
[ترجمه گوگل]آن را دور نریزید - ممکن است مفید باشد
[ترجمه ترگمان]- اونو دور نکن - ممکنه بدرد بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fans would have come in handy during the humid weather over the last few days.
[ترجمه گوگل]هواداران در هوای مرطوب چند روز گذشته به کار خود می آمدند
[ترجمه ترگمان]این طرفداران در طی روزه ای مرطوب و مرطوب در چند روز گذشته در دسترس خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where design permits(sentence dictionary), the old-fashioned serving hatch can come in handy: it's the dumb waiter of the less-palatial home.
[ترجمه گوگل]در جایی که طراحی اجازه می دهد (فرهنگ جملات)، دریچه سرو قدیمی می تواند مفید واقع شود: این پیشخدمت گنگ خانه کم قصر است
[ترجمه ترگمان]در جایی که اجازه طراحی (فرهنگ لغت را می دهد)، دریچه خدمت به شکل قدیمی می تواند مفید باشد: این پیشخدمت احمق خانه کم تر مانند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Extra money will come in handy as there will soon be a particular project to support.
[ترجمه گوگل]پول اضافی مفید خواهد بود زیرا به زودی پروژه خاصی برای حمایت وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]پول اضافی مفید خواهد بود چون به زودی یک پروژه خاص برای حمایت وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Addictions do come in handy sometimes: at least you have to get out of bed for them.
[ترجمه گوگل]اعتیادها گاهی اوقات مفید هستند: حداقل باید به خاطر آنها از رختخواب بلند شوید
[ترجمه ترگمان]Addictions گاهی مفید واقع می شوند: حداقل شما باید برای آن ها از رختخواب بیرون بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You would have come in handy.
[ترجمه گوگل]به کارتان می آمد
[ترجمه ترگمان] تو باید به درد بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm saving the memo - it might come in handy someday.
[ترجمه گوگل]من یادداشت را ذخیره می کنم - ممکن است روزی مفید باشد
[ترجمه ترگمان]دارم یادداشت رو نگه می دارم - ممکنه یه روز به درد بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Useful - really functional language items that can come in handy in real situations.
[ترجمه گوگل]مفید - آیتم های زبان واقعا کاربردی که می توانند در موقعیت های واقعی مفید باشند
[ترجمه ترگمان]آیتم های کاربردی مفید و مفید که می توانند در شرایط واقعی مفید باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And both of these were to come in handy.
[ترجمه گوگل]و قرار بود هر دوی اینها مفید واقع شوند
[ترجمه ترگمان]و هر دوی اینا به درد بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such relationships come in handy when, for example, he needs permission to build a new bottling plant.
[ترجمه گوگل]چنین روابطی زمانی مفید است که مثلاً برای ساختن یک کارخانه بطری جدید به مجوز نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این روابط زمانی که برای مثال او نیاز به مجوز برای ساخت یک کارخانه آب معدنی جدید دارد، مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be useful, serve a purpose

پیشنهاد کاربران

به دردت میخوره
به کارت میاد
• مفید / کارآمد / به درد بخور بودن ( در شرایط خاص )
مثال :
That key will come in handy if you lock yourself out.
اگر ( ناخواسته ) در رو روی خودت قفل کنی ( و بیرون بمونی ) ، آن کلید به دردت خواهد خورد.
beneficial
عصای دست است
کاملا کاربردی و دم دستی است
بدرد بخورد، مفید باشد
کارآمد
بصورت
might come in handy someday
هرچه که خوار آید یک روز به کار آید خودمون هست
به درد بخور
It good for use , be useful .
مفید شدن
مورد استفاده قرار میگیرد
به کار آمدن
one thing that come in handy is a torch
یک چیزی که خیلی به کار میاد، چراغ قوه هست
به درد بخورد، سودمند باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس