come between


جدا کردن، نفاق افکندن، موجب جدایی (دو یا چند نفر) شدن، بین (دو نفر) قرار گرفتن

جمله های نمونه

1. I will come between twelve and one o'clock.
[ترجمه گوگل]بین ساعت دوازده تا یک میام
[ترجمه ترگمان]من بین ساعت دوازده و یک خواهم آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't let a little thing like that come between you two.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید چنین چیز کوچکی بین شما دو نفر بیفتد
[ترجمه ترگمان]اجازه نده یه همچین چیزی بین شما دوتا باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He won't let anything come between him and his daily work.
[ترجمه گوگل]او نمی گذارد چیزی بین او و کار روزانه اش بیفتد
[ترجمه ترگمان]او به هیچ چیز بین او و کاره ای روزانه اش اجازه نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He never lets anything come between him and his evening pint of beer.
[ترجمه گوگل]او هرگز اجازه نمی دهد چیزی بین او و نوشیدنی شبانه اش قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]او هرگز اجازه نمی دهد که چیزی بین او و شب نوشیدن آبجو وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I didn't want to come between a husband and wife.
[ترجمه گوگل]من نمی خواستم بین زن و شوهر قرار بگیرم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواستم بین زن و شوهر زندگی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is deplorable that anyone should come between a child and its parents.
[ترجمه گوگل]جای تاسف است که هرکسی بین یک بچه و والدینش قرار بگیرد
[ترجمه ترگمان]این تاسف بار است که هر کس باید بین یک کودک و پدر و مادرش قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The true artist lets nothing come between himself and his work.
[ترجمه گوگل]هنرمند واقعی اجازه نمی دهد چیزی بین او و کارش قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]هنرمند واقعی هیچ چیز بین خودش و کارش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'd hate anything to come between us.
[ترجمه گوگل]من از هر چیزی که بین ما بیفتد متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از هر چیزی متنفرم که بین ما بیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't let one little quarrel come between you.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید یک دعوای کوچک بین شما ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]نگذارید دعوای کوچکی بین شما رد و بدل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Illustration may come between the text and the reader's own mental imagery.
[ترجمه گوگل]تصویرسازی ممکن است بین متن و تصویر ذهنی خود خواننده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]تصویر ممکن است بین متن و تصویر ذهنی فرد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I let my stupid pride come between us.
[ترجمه گوگل]اجازه دادم غرور احمقانه ام بین ما بیفتد
[ترجمه ترگمان]من غرور احمقانه ام رو بین خودمون گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nobody will ever come between them.
[ترجمه گوگل]هیچ کس هرگز بین آنها نخواهد آمد
[ترجمه ترگمان]هرگز کسی میان آن ها نخواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She never let anything come between her and her work.
[ترجمه گوگل]او هرگز اجازه نداد چیزی بین او و کارش بیفتد
[ترجمه ترگمان]هرگز اجازه نمی داد چیزی بین او و کارش وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's not a good idea to come between a man and his wife.
[ترجمه گوگل]این ایده خوبی نیست که بین یک مرد و همسرش قرار بگیرید
[ترجمه ترگمان]این فکر خوبی نیست که بین یک مرد و همسرش قرار بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I don't want to come between her and her work.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم بین او و کارش قرار بگیرم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم بین او و کارش قرار بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• separate, cause a separation

پیشنهاد کاربران

بپرس