coffeepot

/ˈkɔːfiːˌpɑːt//ˈkɒfɪpɒt/

معنی: قهوه جوش، قهوه ریز
معانی دیگر: کتری قهوه، قهوه ساز، قوری قهوه، قهوه جوش، قهوه ریز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a vessel or device for making and serving coffee.

جمله های نمونه

1.
ظرف قهوه

2. I set my mug aside, unplugged the coffeepot, locked the office, and trotted down the back stairs.
[ترجمه گوگل]لیوانم را کنار گذاشتم، قوری قهوه را از برق کشیدم، در دفتر را قفل کردم و از پله های عقب پایین رفتم
[ترجمه ترگمان]فنجان قهوه را کنار گذاشتم و در دفتر را قفل کردم و به سرعت از پله ها پایین دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A white ceramic coffee-pot and cups stood on a tray on a nearby table.
[ترجمه گوگل]یک قهوه جوش سرامیکی سفید و فنجان ها روی سینی روی میز مجاور ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]یک قهوه سرامیک سفید و فنجان ها در یک سینی بر روی یک میز مجاور قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He patted her arm and picked up the coffee-pot.
[ترجمه گوگل]دستی به بازویش زد و قهوه جوش را برداشت
[ترجمه ترگمان]دستش را نوازش کرد و قوری قهوه را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pick up the coffeepot with one hand and the cup and saucer with the other.
[ترجمه گوگل]قوری قهوه را با یک دست و فنجان و نعلبکی را با دست دیگر بردارید
[ترجمه ترگمان]قهوه جوش را با یک دست و یک نعلبکی و نعلبکی را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A day of morning, he broke a coffeepot to follow handgrip it threw sea mile.
[ترجمه گوگل]یک روز صبح، او یک قهوه جوش را شکست تا به دنبال دستش که مایل دریا پرتاب شد، شود
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، با قهوه جوش به طرف آن ها رفت و آن را دور زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The coffeepot bubbled, filling the room with fragrance.
[ترجمه گوگل]قهوه جوش حباب زد و اتاق را پر از عطر کرد
[ترجمه ترگمان]قهوه جوش در حالی که بوی عطر در اتاق را پر می کرد، آهسته گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I bought this coffeepot in England.
[ترجمه گوگل]من این قهوه جوش را از انگلیس خریدم
[ترجمه ترگمان]من این قهوه جوش را در انگلیس خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He bought the coffeepot at 6 dollars off the list price.
[ترجمه گوگل]او قوری قهوه را با 6 دلار کمتر از قیمت فهرست خرید
[ترجمه ترگمان]او قهوه جوش را با ۶ دلار از قیمت فهرست خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She fills a round-bottomed, black clay coffeepot (known as a jebena) with water and places it over hot coals.
[ترجمه گوگل]او یک قهوه جوش سفالی سیاه و سفید ته گرد (معروف به جبنا) را با آب پر می کند و آن را روی ذغال های داغ قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]او یک قهوه جوش گرد و سیاه را با آب پر می کند و آن را روی زغال های داغ قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He smiled at her as she fussed with the coffeepot.
[ترجمه گوگل]در حالی که او با قوری قهوه گیر می کرد به او لبخند زد
[ترجمه ترگمان]به او لبخند زد و در حالی که با قهوه جوش حرف می زد، به او لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قهوه جوش (اسم)
coffeepot, percolator

قهوه ریز (اسم)
coffeepot

انگلیسی به انگلیسی

• pot for making coffee
pot for making coffee; covered pot in coffee is served at the table for drinking
a coffee pot is a tall narrow jug in which coffee is made or served.

پیشنهاد کاربران

ظرفی که توی قهوه ساز وجود داره که توی اون قهوه خشک میریزند

بپرس