coauthor

/ˈkoˌɑːθər//ˈkoˌɑːθə/

نویسنده ی مشترک، همنویس، شریک در تالیف ونگارش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of two or more authors of a single written work.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: coauthors, coauthoring, coauthored
• : تعریف: to write jointly with one or more other writers.

- He has coauthored several articles with his professor.
[ترجمه گوگل] او چندین مقاله به همراه استاد خود نوشته است
[ترجمه ترگمان] او همچنین چندین مقاله با استادش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He is co-author, with Andrew Blowers, of "The International Politics of Nuclear Waste".
[ترجمه گوگل]او به همراه اندرو بلورز کتاب «سیاست بین‌المللی زباله‌های هسته‌ای» را نویسند
[ترجمه ترگمان]او با اندرو Blowers از \"سیاست بین المللی زباله هسته ای\" هم کاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's co-authored a book on Policy for Tourism.
[ترجمه zahra] او در نوشتن یک کتاب در زمینه ی سیاست گردشگری همکاری کرده است.
|
[ترجمه گوگل]او کتابی در زمینه سیاست برای گردشگری نوشته است
[ترجمه ترگمان]او با هم کاری کتابی درباره سیاست گردشگری هم کاری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Karen Matthews co-authored the study with Lewis Kullers.
[ترجمه گوگل]کارن متیوز این مطالعه را با همکاری لوئیس کولرز نوشته است
[ترجمه ترگمان]کارن متیوز در نگارش این مطالعه با لویس Kullers هم کاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Troupe co-authored the award-winning autobiography of Miles Davis, and has been invited to participate in the 1997 Venice Biennale.
[ترجمه گوگل]تروپ در نوشتن زندگینامه مایلز دیویس که برنده جایزه شده بود، همکاری کرد و برای شرکت در دوسالانه ونیز در سال 1997 دعوت شد
[ترجمه ترگمان]گروه \"Troupe\" در سال ۱۹۹۷ با هم کاری مایلز دیویس برنده جایزه برنده جایزه شد و برای شرکت در دوسالانه ونیز ۱۹۹۷ دعوت به عمل آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our Stolen Future, the book you co-authored on endocrine disruptors, has been hailed as the second Silent Spring.
[ترجمه گوگل]کتاب «آینده دزدیده شده ما»، کتابی که شما در مورد اختلالات غدد درون ریز نوشته اید، به عنوان دومین بهار خاموش ستایش شده است
[ترجمه ترگمان]آینده به سرقت رفته ما، کتابی که شما با آن در disruptors غدد درون ریز نوشته شده، به عنوان دومین بهار ساکت مورد ستایش قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His first wife was his co-author and co-star of Fawlty Towers, Connie Booth.
[ترجمه گوگل]همسر اول او نویسنده و همبازی او در برج های فالتی، کونی بوث بود
[ترجمه ترگمان]همسر اولش هم کار و هم کار او of Fawlty بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He co-authored the first Dalek movie, and wrote dialogue for the second virtually single-handedly.
[ترجمه گوگل]او در نویسندگی اولین فیلم دالک مشارکت داشت و برای فیلم دوم تقریباً به تنهایی دیالوگ نوشت
[ترجمه ترگمان]او اولین فیلم Dalek را تالیف کرد و برای دومین مورد به تنهایی گفتگو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He developed a friendship with Jack Nicklaus, who asked Mulvoy to co-author his first instructional book.
[ترجمه گوگل]او با جک نیکلاوس دوستی پیدا کرد که از مولوی خواست تا اولین کتاب آموزشی او را بنویسد
[ترجمه ترگمان]او با جک نیکلاس که از Mulvoy خواست تا اولین کتاب آموزشی خود را تهیه کند، دوستی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. coauthor (with Lorelei Sharkey, a. k. a. Lo) of Buh Bye: The Ultimate Guide to Dumping and Getting Dumped, offers these tips for bashful babes.
[ترجمه گوگل]نویسنده (همراه با Lorelei Sharkey، a k a Lo) کتاب Buh Bye: The Ultimate Guide to Dumping and Getting Dumping، این نکات را برای بچه های خجالتی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]هم کار نویسنده (با شار کی شار کی) ک a [ عکس ] از \"Buh\": راهنمای نهایی دفع زباله و Getting، این نکات را برای کودکان خجالتی ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Study coauthor Moran Cerf and his colleagues eavesdropped on single neurons with electrodes that had already been implanted for medical reasons in the brains of people with epilepsy.
[ترجمه گوگل]موران سرف (Moran Cerf) یکی از نویسندگان این مطالعه و همکارانش با الکترودهایی که قبلاً به دلایل پزشکی در مغز افراد مبتلا به صرع کاشته شده بودند، از تک نورون ها استراق سمع کردند
[ترجمه ترگمان]مطالعه نویسندگان، مورن Cerf و همکارانش را روی نورون های تک رنگی که به دلایل پزشکی در مغز افراد مبتلا به صرع کار گذاشته بودند، شنود می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If so, coauthor David marvels at the efficiency of Brad's furnace in restoring full heat within three minutes of airing out a room.
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، دیوید، نویسنده همکار، از کارایی کوره برد در بازگرداندن گرمای کامل در عرض سه دقیقه پس از تهویه اتاق شگفت زده می شود
[ترجمه ترگمان]اگر اینطور است، دیوید شگفتی های زیادی را در کارایی کوره برد در بازیابی گرمای کامل در عرض سه دقیقه از پخش یک اتاق از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other proteins, like the one Smolke and coauthor Maung Win used for their RNA device, glow green when exposed to a laser.
[ترجمه گوگل]سایر پروتئین‌ها، مانند پروتئینی که اسمولک و ماونگ وین همکارش برای دستگاه RNA خود استفاده کردند، وقتی در معرض لیزر قرار می‌گیرند، سبز می‌درخشند
[ترجمه ترگمان]پروتئین های دیگر مانند the Smolke و coauthor maung که برای وسیله RNA خود استفاده می شوند، وقتی در معرض یک لیزر قرار می گیرند، به رنگ سبز روشن می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. “It's a national epidemic,” says Steven Luff, coauthor of Pure Eyes: A Man's Guide to Sexual Integrity and leader of the X3LA sexual-addiction recovery groups in Hollywood.
[ترجمه گوگل]استیون لوف، یکی از نویسندگان کتاب چشمان پاک: راهنمای یک مرد برای صداقت جنسی و رهبر گروه های بهبودی اعتیاد جنسی X3LA در هالیوود، می گوید: «این یک اپیدمی ملی است
[ترجمه ترگمان]استیون Luff نویسنده کتاب چشمان محض: \" این یک بیماری همه گیر ملی است: راهنمای فردی در زمینه تمامیت جنسی و رهبر گروه بازیابی اعتیاد به اعتیاد به سکس در هالیوود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On September Mehmet Oz -- cardiac surgeon, coauthor of You: The Owner's Manual, and longtime resident healer on The Oprah Winfrey Show -- launches a daytime talk show, The Dr. Oz Show.
[ترجمه گوگل]در سپتامبر مهمت اوز - جراح قلب، نویسنده همکار شما: کتابچه راهنمای مالک، و درمانگر باسابقه در نمایش اپرا وینفری - یک برنامه گفتگوی روزانه به نام نمایش دکتر اوز راه اندازی می کند
[ترجمه ترگمان]در سپتامبر مهمت اوز - - جراح قلب، نویسنده کتاب شما: راهنمای مالک، و شفا دهنده قدیمی در اپرا وینفری، برنامه سخنرانی روزانه، The Dr Oz Show \" را به اجرا درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They also introduced me to Tera Thomas, friend, coauthor, and editor of Bringers of the Dawn.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین من را با ترا توماس، دوست، همکار، و سردبیر Bringers of the Dawn آشنا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین مرا به Tera توماس، دوست، نویسنده، و سردبیر of دان معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who collaborates with another in writing a book or other literary work
write something in cooperation with one or more other authors, write jointly
the co-authors of a book are the people who have written it together.

پیشنهاد کاربران

نویسنده همکار، مولف همکار
نویسنده همکار
پدید آورنده مشترک

بپرس