climatic

/klaɪˈmætɪk//klaɪˈmætɪk/

معنی: مربوط به اب وهوا
معانی دیگر: مربوط به اب وهوا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the weather conditions most prevailing in a place.

- Scientists are studying the climatic effects of major volcanic eruptions.
[ترجمه گوگل] دانشمندان در حال بررسی اثرات آب و هوایی فوران های آتشفشانی بزرگ هستند
[ترجمه ترگمان] دانشمندان در حال مطالعه تاثیرات آب و هوایی فوران های آتشفشانی بزرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the climatic diversities which result in the creation of different plants
تفاوت های آب و هوا که موجب بوجود آمدن گیاهان مختلف می شود.

2. the principal dynamics of climatic changes is the sun
پویاگان عمده ی دگرگونی های آب و هوا خورشید است.

3. In the summer months a different set of climatic factors come into play.
[ترجمه گوگل]در ماه های تابستان مجموعه متفاوتی از عوامل اقلیمی وارد عمل می شوند
[ترجمه ترگمان]در ماه های تابستان مجموعه متفاوتی از عوامل آب و هوایی وارد بازی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The warming of the Earth and the con-sequent climatic changes affect us all.
[ترجمه گوگل]گرم شدن زمین و تغییرات آب و هوایی متعاقب آن همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]گرم شدن کره زمین و تغییرات آب و هوایی con همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Different parts of the world have very different climatic conditions.
[ترجمه گوگل]مناطق مختلف جهان شرایط آب و هوایی بسیار متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]قسمت های مختلف دنیا شرایط آب و هوایی بسیار متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Climatic conditions in the two countries are roughly comparable.
[ترجمه گوگل]شرایط آب و هوایی این دو کشور تقریباً قابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]شرایط Climatic در دو کشور تقریبا قابل مقایسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pressures of intergenerational living are compounded by climatic differences.
[ترجمه گوگل]فشارهای زندگی بین نسلی با تفاوت های آب و هوایی ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]فشارهای زندگی بین نسلی با تفاوت های آب و هوایی ترکیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That also has been restored, with modern climatic control, lighting and rewiring, but with its original decorative features.
[ترجمه گوگل]این نیز با کنترل آب و هوا، روشنایی و سیم کشی مدرن، اما با ویژگی های تزئینی اصلی خود بازسازی شده است
[ترجمه ترگمان]آن هم با کنترل آب و هوایی مدرن، نورپردازی و rewiring دوباره برقرار شده است، اما با ویژگی های تزیینی اصلی خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Everything - the resources, the distances, the climatic conditions, the costs - is extreme.
[ترجمه گوگل]همه چیز - منابع، مسافت ها، شرایط آب و هوایی، هزینه ها - بسیار شدید است
[ترجمه ترگمان]همه چیز - منابع، فواصل، شرایط آب و هوایی، هزینه ها - فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As often happens in summer, a climatic miracle occurred.
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب در تابستان اتفاق می افتد، یک معجزه آب و هوایی رخ داد
[ترجمه ترگمان]همانطور که اغلب در تابستان اتفاق می افتد، یک معجزه آب و هوایی رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This was a brief episode of climatic amelioration after the last glaciation.
[ترجمه گوگل]این یک قسمت کوتاه از بهبود آب و هوا پس از آخرین یخبندان بود
[ترجمه ترگمان]بعد از آخرین glaciation، این یک حادثه کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Climatic changes may be shod term, like El Nino, or long term, like global cooling or warming over millennia.
[ترجمه گوگل]تغییرات آب و هوایی ممکن است کوتاه مدت مانند ال نینو یا درازمدت مانند سرمایش یا گرم شدن کره زمین در طی هزاران سال باشد
[ترجمه ترگمان]تغییرات Climatic ممکن است بلند باشند، مثل آل نینو، یا بلند مدت، مانند خنک شدن جهانی یا گرم شدن در طول هزاران سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The climatic extremes of the far north mean that forests take a long time to regenerate.
[ترجمه گوگل]افراط‌های آب و هوایی شمال دور به این معنی است که جنگل‌ها زمان زیادی برای احیای مجدد نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]قله های آب و هوایی شمال به این معنی است که جنگل ها زمان زیادی برای بازسازی تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They lack natural resources or experience climatic extremes which hinder economic activity.
[ترجمه گوگل]آنها فاقد منابع طبیعی هستند یا شرایط اقلیمی را تجربه می کنند که مانع از فعالیت اقتصادی می شود
[ترجمه ترگمان]آن ها فاقد منابع طبیعی یا تجربه آب و هوایی هستند که مانع فعالیت اقتصادی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به اب و هوا (صفت)
climatic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to climate, pertaining to weather
climatic conditions, changes, and effects are those that relate to the general weather conditions of a place.

پیشنهاد کاربران

It was very anti - climatic. = اصلا چنگی به دل نمی زد
آب و هوایی
اقلیمی

بپرس