clarinet

/ˌklerəˈnet//ˌklærɪˈnet/

معنی: کلارینت، قره نی، قرهنی
معانی دیگر: (موسیقی) قره نی، کلارینت (در قدیم clarionet هم می گفتند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: clarinetist (clarinettist) (n.)
• : تعریف: a woodwind instrument with a single-reed mouthpiece attached to a long, usu. wooden tube with finger holes and keys along its length.

جمله های نمونه

1. the clarinet has a compass of three-and-a-half octaves
دامنه ی صدای قره نی سه و نیم اکتاو است.

2. The bass clarinet forms a solid bass for the woodwind group.
[ترجمه گوگل]کلارینت باس یک باس جامد برای گروه بادی چوبی تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]کلارینت باس یک رگه محکم برای گروه سازه ای بادی تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The clarinet, flute, saxophone and bassoon are all woodwind instruments.
[ترجمه گوگل]کلارینت، فلوت، ساکسیفون و باسون همگی سازهای بادی چوبی هستند
[ترجمه ترگمان]کلارینت، فلوت، saxophone و باسون همه سازه ای بادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She plays the clarinet in a swing band.
[ترجمه گوگل]او در یک گروه سوئینگ کلارینت می نوازد
[ترجمه ترگمان]او کلارینت را در یک گروه تاب می نوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He learned to play the clarinet at the age of ten.
[ترجمه گوگل]او در ده سالگی نواختن کلارینت را آموخت
[ترجمه ترگمان]نواختن کلارینت را در سن دهسالگی آموخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The quintet had been transcribed for clarinet and piano.
[ترجمه گوگل]این پنج نفر برای کلارینت و پیانو رونویسی شده بود
[ترجمه ترگمان]این قطعه برای کلارینت و پیانو رونویسی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The oboe and the clarinet have got certain features in common.
[ترجمه گوگل]ابوا و کلارینت ویژگی های مشترک خاصی دارند
[ترجمه ترگمان]کلارینت و کلارینت ویژگی های خاصی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I encourage oboe and clarinet players to use plenty of vibrato.
[ترجمه گوگل]من نوازندگان ابوا و کلارینت را تشویق می کنم که از ویبراتو زیاد استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]من oboe و کلارینت را تشویق می کنم تا از مقدار زیادی vibrato استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His boots are laced up like a clarinet with knotted string.
[ترجمه گوگل]چکمه های او مانند کلارینت با بند گره دار بسته شده است
[ترجمه ترگمان]چکمه های او مثل قره نی با نخ گره دار شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Clarinet, tenor saxophone. b. New Orleans. 3 March 1906; d. 27 June 1980.
[ترجمه گوگل]کلارینت، ساکسیفون تنور ب نیواورلان 3 مارس 1906; د 27 ژوئن 1980
[ترجمه ترگمان]Clarinet، saxophone، saxophone ب نیواورلئان ۳ مارس ۱۹۰۶؛ d ۲۷ ژوئن ۱۹۸۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tone of the clarinet in this register must be heard and retained in the mind.
[ترجمه گوگل]لحن کلارینت در این رجیستری باید شنیده شود و در ذهن حفظ شود
[ترجمه ترگمان]لحن کلارینت در این دفتر باید شنیده شود و در ذهن حفظ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I really wanted to play that clarinet.
[ترجمه گوگل]من خیلی دوست داشتم آن کلارینت را بنوازم
[ترجمه ترگمان]من واقعا می خواستم با کلارینت بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alto and soprano saxophones, clarinet, flute. b Baltimore.
[ترجمه گوگل]ساکسیفون آلتو و سوپرانو، کلارینت، فلوت ب بالتیمور
[ترجمه ترگمان]Alto و سوپرانو saxophones، کلارینت، فلوت ب بالتیمور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His particular specialism was the bass clarinet.
[ترجمه گوگل]تخصص خاص او کلارینت باس بود
[ترجمه ترگمان]آهنگ خاص او صدای بم صدای بم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلارینت (اسم)
clarinet, clarionet

قره نی (اسم)
clarinet

قرهنی (اسم)
clarinet, clarionet, oboe

تخصصی

[سینما] کلارینت [نوعی ساز]

انگلیسی به انگلیسی

• woodwind instrument
a clarinet is a woodwind instrument with a single reed in its mouthpiece.

پیشنهاد کاربران

clarinet ( n ) ( kl�rəˈnɛt ) =a musical instrument of the woodwind group. It's shaped like a pipe and has a reed and a mouthpiece at the top that you blow into.
clarinet
کسی که با نی در مهمانی ها یا جمع های دوستانه و خانوادگی آواز میخواند، فلوت چی
my uncle proud up to her daughter because she is good Clarinet
دایی من به دخترش به خاطر اینکه اون یک فلوت چی خوب است افتخار میکند
clarinet ( موسیقی )
واژه مصوب: کلارینت
تعریف: سازی از گونۀ قره‏نی ها
قره نی، کلارینت
نوعی ساز

بپرس