clamber

/ˈklæmbər//ˈklæmbə/

معنی: بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن
معانی دیگر: چهار دست و پا بالا رفتن، به سختی بالا رفتن از، بالا روی (با تقلا)

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: clambers, clambering, clambered
• : تعریف: to climb awkwardly or with difficulty, using both hands and feet.
اسم ( noun )
مشتقات: clamberer (n.)
• : تعریف: the act of clambering.

جمله های نمونه

1. the clamber up the wall completely exhausted her
چهار دست و پا بالا رفتن از دیوار او را کاملا خسته کرد.

2. He was too out of condition to clamber over the top.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد در شرایط نامناسبی قرار داشت که نمی توانست از قله بالا برود
[ترجمه ترگمان]او خیلی از شرایط خارج بود که بتواند روی قله صعود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was worn out after my clamber up the hillside.
[ترجمه گوگل]من پس از صعود از دامنه تپه خسته شده بودم
[ترجمه ترگمان]بعد از بالا رفتن از تپه، خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Or they might just clamber over the wall at any point.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است در هر نقطه از دیوار بالا بروند
[ترجمه ترگمان] یا شاید بهتر باشه از روی دیوار رد بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As you clamber down the mountainside over the strata, the fossils suddenly disappear.
[ترجمه گوگل]همانطور که از دامنه کوه بر فراز لایه ها بالا می روید، فسیل ها ناگهان ناپدید می شوند
[ترجمه ترگمان]همانطور که شما سوار بر دامنه کوه هستید، فسیل ها ناگهان ناپدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can clamber into it a smiling, law-abiding little woman.
[ترجمه گوگل]من می توانم در آن یک زن کوچک خندان و مطیع قانون باشم
[ترجمه ترگمان]من می تونم سوار اون زن little و smiling بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All of the Debenham pupils clamber up the stairs leaving the Stonham pupils downstairs.
[ترجمه گوگل]همه دانش‌آموزان دبنهام از پله‌ها بالا می‌روند و دانش‌آموزان استونهام را در طبقه پایین می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]همه شاگردان پرورشگاه شتابان از پله ها بالا رفتند و از پله ها بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As I clamber to my feet he starts to run.
[ترجمه گوگل]همینطور که روی پاهایم بالا می روم شروع به دویدن می کند
[ترجمه ترگمان]همچنان که روی پاهایم می ایستم، او شروع به دویدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We had a good time of that clamber.
[ترجمه گوگل]از آن کوهنورد خوش گذشت
[ترجمه ترگمان] ما فرصت خوبی داشتیم که بتونیم سوار اون شیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Must we really clamber up every alluvial fan, map every desert canyon, and slap a name on every dry lake and rocky outcropping?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً باید از هر مخروط افکنه ای بالا بریم، از هر دره بیابانی نقشه برداری کنیم، و نامی بر هر دریاچه خشک و رخنمون سنگی بگذاریم؟
[ترجمه ترگمان]ما واقعا باید از هر پنکه سقفی استفاده کنیم، نقشه هر کوه desert را نقشه بزنیم و به نام هر دریاچه خشک و سنگی سیلی بزنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was difficult to clamber the mountain.
[ترجمه گوگل]بالا رفتن از کوه سخت بود
[ترجمه ترگمان]رفتن به کوه سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Doctors all will go to clamber up in pyramid from enter to cure porch.
[ترجمه گوگل]پزشکان همه از ورودی تا ایوان درمانی در هرم بالا می روند
[ترجمه ترگمان]همه پزشکان حاضر خواهند شد تا از ورود به هرم برای درمان ایوان بالا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was easy enough for him to clamber up the gnarled trunk.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی آسان بود که از تنه غرغرو شده بالا برود
[ترجمه ترگمان]برایش آسان بود که آن تنه گره دار را بالا بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reaching the crest was a real clamber.
[ترجمه گوگل]رسیدن به قله یک صعود واقعی بود
[ترجمه ترگمان]چون به ستیغ رسیدند، یک clamber بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به سختی بالا رفتن (فعل)
clamber

با دست و پا بالا رفتن (فعل)
scramble, clamber

انگلیسی به انگلیسی

• difficult climb or ascent
climb with hands and feet, scramble, scale
if you clamber somewhere, you climb there with difficulty.

پیشنهاد کاربران

بپرس