cistern

/ˈsɪstərn//ˈsɪstən/

معنی: قدح بزرگ مسی، اب انبار، مخزن اب
معانی دیگر: آب انبار، مخزن آب زیر زمینی (که آب باران را در آن ذخیره می کنند)، (انگلیس) تانک آب (روی بام یا زیر زمین)، (انگلیس - در مستراح هایی که فلاش می شوند) تانک آب، آبگیره، منبع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tank or other receptacle for catching and storing water, esp. rainwater.

- In those days, we heated water from the cistern for our baths.
[ترجمه گوگل] آن روزها برای حمام خود آب را از آب انبار گرم می کردیم
[ترجمه ترگمان] در آن روزها، ما آب را از the برای حمام خود گرم می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. this cistern receives rainwater
این آب انبار آب باران را جمع می کند.

2. The cistern is empty but soon fills again.
[ترجمه گوگل]مخزن خالی است اما به زودی دوباره پر می شود
[ترجمه ترگمان]The خالی است، اما به زودی پر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I could hear the cistern filling.
[ترجمه گوگل]صدای پر شدن مخزن را می شنیدم
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای cistern را بشنوم که پر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stop the overflow from the cistern.
[ترجمه گوگل]سرریز از مخزن را متوقف کنید
[ترجمه ترگمان]the را از داخل آب انبار دست نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cistern empties in five minutes.
[ترجمه گوگل]مخزن ظرف پنج دقیقه خالی می شود
[ترجمه ترگمان]آب انبار پنج دقیقه خالی می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An outside cistern could be kept from freezing by hanging a light bulb near it and leaving it on all the time.
[ترجمه گوگل]یک مخزن بیرونی را می‌توان با آویزان کردن یک لامپ در نزدیکی آن و روشن نگه داشتن آن از یخ زدن حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]یک مخزن بیرون هم از یخ زده می شد و یک لامپ روشن به آن وصل می کرد و همیشه آن را ترک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cistern of the close-coupled design sits on top of the pan and is connected directly to it.
[ترجمه گوگل]مخزن طرح بسته شده در بالای تابه قرار دارد و مستقیماً به آن متصل می شود
[ترجمه ترگمان]آب انبار طراحی جفت شده در بالای ماهی تابه قرار گرفته و مستقیما به آن متصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This prevents any vibration caused by the cistern being filled from being transmitted back down the rising main.
[ترجمه گوگل]این امر مانع از برگشت هر گونه لرزش ناشی از پر شدن مخزن به پایین خط اصلی می شود
[ترجمه ترگمان]این امر مانع از هر گونه ارتعاش ناشی از the شدن مخزن از منبع در حال افزایش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each kit comprises a cistern dam and a ball arm extension. 1 Lift off the cistern lid.
[ترجمه گوگل]هر کیت شامل یک سد مخزن و یک بازوی توپی است 1 درب مخزن را بردارید
[ترجمه ترگمان]هر جعبه شامل یک سد cistern و یک امتداد بازوی توپ است درپوش مخزن را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cistern of his lav is adorned with the hammer and sickle while the stars and stripes is also strategically placed.
[ترجمه گوگل]مخزن لاو او با چکش و داس آراسته شده و ستاره ها و راه راه ها نیز به صورت استراتژیک قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]آب انبار of با چکش و داس آراسته شده است در حالی که ستاره ها و راه راه نیز به طور استراتژیک قرار داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I want to drink the water from your cistern and love your body as my own.
[ترجمه گوگل]می‌خواهم آب آب انبارت را بنوشم و بدنت را مثل بدن خودم دوست داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم آب را از آب انبار شما بخورم و بدن شما را به اندازه خودم دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cold water cistern acts as a store of water and feeds the remainder of the house.
[ترجمه گوگل]مخزن آب سرد به عنوان ذخیره آب عمل می کند و بقیه خانه را تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]مخزن آب سرد به عنوان انبار آب عمل می کند و بقیه خانه را تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Galvanised iron cisterns suffer from corrosion, and when this is serious they should be replaced with a plastic cistern.
[ترجمه گوگل]مخازن آهن گالوانیزه از خوردگی رنج می برند و در صورت جدی بودن باید با یک مخزن پلاستیکی جایگزین شوند
[ترجمه ترگمان]مخازن آهنی galvanised از خوردگی رنج می برند، و هنگامی که این امر جدی است، باید با یک مخزن پلاستیکی جایگزین شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The lavatory cistern overflowed.
[ترجمه گوگل]آب انبار دستشویی سرریز شد
[ترجمه ترگمان]مستراح پر از آب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To save draining the cistern, make a bung from polyethylene sheeting and cloth and hold it against the outlet.
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی در تخلیه مخزن، از ورقه پلی اتیلن و پارچه یک بند درست کنید و آن را در مقابل خروجی نگه دارید
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از تخلیه the، یک bung را از پوشش های پلی اتیلن و پوشش های پلی اتیلن بردارید و آن را در مقابل خروجی نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قدح بزرگ مسی (اسم)
cistern

اب انبار (اسم)
reservoir, pool, cistern, watering place

مخزن اب (اسم)
reservoir, cistern

تخصصی

[علوم دامی] انبار، مخزن، محفظه .
[عمران و معماری] آب انبار - منبع آب - مخزن
[آب و خاک] مخزن، آب انبار

انگلیسی به انگلیسی

• large container for storing water or other liquids; tank
a cistern is a container which holds water, for example to flush a toilet or to store the water supply of a building.

پیشنهاد کاربران

۱. منبع اب. مخزن اب. تانکر. تانک ۲. {توالت} سیفون ۳. قدح بزرگ مسی
مثال:
They built for him as many temple as he wished, and figures, basins like cisterns
آنها {جنیان} برای او {حضرت سلیمان} هر آنچه معبد و تندیس و تشتهایی شبیه قدح های بزرگ مسی که می خواست می ساختند.
...
[مشاهده متن کامل]

�یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ�

اب انبار
خزینه ( حمام قدیمی )

بپرس