cheeseburger

/ˈtʃiːzbərɡər//ˈtʃiːzbɜːɡə/

معنی: چیزبرگر
معانی دیگر: همبرگر با پنیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hamburger patty cooked with cheese on it.

جمله های نمونه

1. I'd like a cheeseburger and strawberry milk shake to go, please.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک چیزبرگر و میلک شیک توت فرنگی برای رفتن، لطفا
[ترجمه ترگمان]من یک چیزبرگر و شیر توت فرنگی دوست دارم که برم، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'd like a cheeseburger to take away, please.
[ترجمه گوگل]من یک چیزبرگر می خواهم برای برداشتن، لطفا
[ترجمه ترگمان]من یه چیزبرگر میخوام که ازت بگیرمش، خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'd like a cheeseburger and a regular Coke.
[ترجمه گوگل]من یک چیزبرگر و یک کوکای معمولی می خواهم
[ترجمه ترگمان]من چیزبرگر و یه نوشابه معمولی دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was eating a white Castle cheeseburger.
[ترجمه گوگل]داشتم یک چیزبرگر سفید قلعه می خوردم
[ترجمه ترگمان]داشتم یه چیز برگر سفید می خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'll have a cheeseburger and a large fry.
[ترجمه گوگل]من یک چیزبرگر و یک سرخ کرده بزرگ می خورم
[ترجمه ترگمان]من چیزبرگر و سیب زمینی سرخ کرده دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cheeseburger's a sports fan's cheeseburger, big and juicy and married to those big steak-size fries.
[ترجمه گوگل]چیزبرگر چیزبرگر طرفداران ورزش است، بزرگ و آبدار و با آن سیب زمینی های سرخ شده بزرگ به اندازه استیک
[ترجمه ترگمان]The یک طرفدار ورزش است، بزرگ و آبدار و با آن سیب زمینی سرخ کرده بزرگ ازدواج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'd like a cheeseburger, please.
[ترجمه گوگل]من یک چیزبرگر می خواهم، لطفا
[ترجمه ترگمان]من چیزبرگر دوست دارم، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She ate a cheeseburger and fries last night because she knew I would advise her to give them up for ever.
[ترجمه گوگل]او دیشب چیزبرگر و سیب زمینی سرخ کرده خورد چون می دانست که به او توصیه می کنم برای همیشه آنها را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]دیشب یک چیزبرگر و سیب زمینی خورده بود، چون می دانست که من به او توصیه می کنم تا آخر عمر آن ها را به آن ها بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yes, a double cheeseburger with fries.
[ترجمه گوگل]بله، یک چیزبرگر دوبل با سیب زمینی سرخ شده
[ترجمه ترگمان]بله، یه چیزبرگر دوبل با سیب زمینی سرخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Order a cheeseburger just about anywhere and the tab is likely to reach double figures.
[ترجمه گوگل]تقریباً در هر جایی یک چیزبرگر سفارش دهید و برگه احتمالاً دو رقمی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]سفارش یک cheeseburger را فقط در هر جایی سفارش دهید و به احتمال زیاد این تب به دو رقم دو برابر خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Child:A cheeseburger, French Fries and a ice-cream cone, please.
[ترجمه گوگل]کودک: لطفاً یک چیزبرگر، سیب زمینی سرخ کرده و یک بستنی قیفی
[ترجمه ترگمان]کودک: یک cheeseburger، فیلسوف فرانسوی و یک مخروط بستنی، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Waitress: "That's the cheeseburger with lettuce, tomato, onion, fries and statin pill, coming right up. "
[ترجمه گوگل]پیشخدمت: "این چیزبرگر با کاهو، گوجه فرنگی، پیاز، سیب زمینی سرخ کرده و قرص استاتین است که می آید "
[ترجمه ترگمان]Waitress: \" این the با کاهو، گوجه فرنگی، پیاز، سیب زمینی سرخ کرده و قرص statin است که درست پیش می آید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I would like a cheeseburger, fries, and a coke.
[ترجمه گوگل]من یک چیزبرگر، سیب زمینی سرخ کرده و یک کوکا می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یه چیزبرگر و سیب زمینی و یه نوشابه دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'll have a cheeseburger, French fries and a chocolate mild shake, please.
[ترجمه گوگل]من یک چیزبرگر، سیب زمینی سرخ کرده و یک شیک ملایم شکلاتی می خورم، لطفا
[ترجمه ترگمان]من یه چیزبرگر و سیب زمینی سرخ کرده و یه میلک شیک شکلاتی میخوام لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چیزبرگر (اسم)
cheeseburger

انگلیسی به انگلیسی

• hamburger with a slice of cheese (usually served in a roll)

پیشنهاد کاربران

بپرس