chattel

/ˈtʃætəl//ˈtʃætəl/

دارایی منقول (مانند مبل و اتومبیل و دام و جواهرات) (نام کامل: chattel personal)، عقار، (در مورد ملک) مالکیت غیر مطلق، بیع شرع، مالکیت مشروط (نام کامل: chattel real)، غلام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any article of property not attached to lands or buildings; movable property.
مشابه: belonging

- The cargo hold was filled with whatever chattel the immigrants managed to take with them on the voyage.
[ترجمه گوگل] انبار بار پر بود از هر چیزی که مهاجران توانستند در سفر با خود ببرند
[ترجمه ترگمان] محموله کشتی پر از whatever شده بود که مهاجرین با آن ها در سفر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a slave.
مشابه: slave

- The women and children were sold as chattel.
[ترجمه کتابدار] زنان و کودکان به عنوان برده و غلام فروخته می شدند
|
[ترجمه گوگل] زنان و کودکان به عنوان خانه فروخته شد
[ترجمه ترگمان] زن ها و بچه ها به عنوان chattel فروخته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. land and chattel
ضیاع و عقار

2. Woman is not the passive chattel that the tussles of despots, described in the last chapter, have implied.
[ترجمه گوگل]زن آن منفعل نیست که کشمکش‌های مستبدان، که در فصل آخر شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]آن گونه که در فصل قبل شرح داده شد، زن به صورت chattel منفعل که در فصل قبل شرح داده شد، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only there's a chattel mortgage on my machine equipment.
[ترجمه گوگل]فقط یک وام مسکن روی تجهیزات ماشین من وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فقط یه گرو گذاشتن با وسایل ماشین - م هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The paper analyzed the subject conditions of chattel mortgage and China current relative regulations.
[ترجمه گوگل]این مقاله شرایط موضوع وام مسکن و مقررات نسبی فعلی چین را تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله شرایط مورد بحث و بررسی وضعیت مسکن و مقررات مربوط به آن را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chattel mortgage; The Third-Party Logistics; Risk identification; Risk control; Risk evaluating; Risk matrix technique.
[ترجمه گوگل]وام مسکن Chattel; تدارکات شخص ثالث؛ شناسایی خطر؛ کنترل ریسک؛ ارزیابی ریسک؛ تکنیک ماتریس ریسک
[ترجمه ترگمان]وام مسکن؛ تشخیص خطر؛ شناسایی ریسک، کنترل ریسک، ارزیابی ریسک، تکنیک ماتریس ریسک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Article 93 A realty or chattel may be commonly owned by two or more entities or individuals. Common ownership contains several co-ownership and joint ownership.
[ترجمه گوگل]ماده 93: ملک یا ملک ممکن است مشترکاً متعلق به دو یا چند شخص یا شخص باشد مالکیت مشاع شامل چندین مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است
[ترجمه ترگمان]ماده ۹۳ یک ملک و یا chattel ممکن است عموما متعلق به دو یا چند نهاد یا فرد باشد مالکیت مشترک شامل چندین مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The third part to analyze the scope of chattel mortgage effect.
[ترجمه گوگل]بخش سوم برای تجزیه و تحلیل دامنه اثر وام مسکن
[ترجمه ترگمان]قسمت سوم به بررسی دامنه اثر رهن و رهن آن ها پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chattel mortgage, has its inner disadvantages in terms of the public summons.
[ترجمه گوگل]وام مسکن Chattel از نظر احضار عمومی دارای معایب درونی است
[ترجمه ترگمان]وام مسکن، ضعف درونی خود را از نظر فراخوان عمومی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Where the realty or chattel, which is obtained from the partition of a commonly owned realty or chattel by a co-owner, has any flaw, the other co-owners shall assume the losses together.
[ترجمه گوگل]در مواردی که ملک یا ملکی که از تقسیم ملک یا ملک مشاع به دست یکی از مالکین عیب و نقص باشد، سایر مالکین ضرر را با هم تقبل خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]اگر ملک و یا chattel که از تقسیم یک ملک و یا به صورت یک صاحب ملک به دست می آید، هر عیب و نقصی داشته باشد، دیگر صاحبان سهام این ضرر را به عهده خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Part two: Establishing and demonstration of chattel mortgage.
[ترجمه گوگل]بخش دوم: ایجاد و نمایش وام مسکن
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: ایجاد و اثبات رهن chattel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since possession or delivery of chattel can't take its effect, registration has been applicable chattel mortgage.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که تملک یا تسلیم ملک نمی تواند اثر خود را بگذارد، ثبت به عنوان رهن قابل اجرا بوده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مالکیت یا تحویل of را نمی توان به دست آورد، ثبت و ثبت آن به صورت وام مسکن نیز صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The division between chattel and estate is the foremost classification of thing in civil law.
[ترجمه گوگل]تقسیم بین ملک و دارایی مهمترین طبقه بندی اشیاء در قانون مدنی است
[ترجمه ترگمان]تقسیم بین اموال و اموال یکی از مهم ترین طبقه بندی قوانین مدنی بشمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A house is not a chattel.
[ترجمه گوگل]خانه خانه نیست
[ترجمه ترگمان] یه خونه یه برده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mortgage of chattel is a burgeoning means of guarantee which plays a predominant role in mortgage.
[ترجمه گوگل]رهن ملک وسیله ای رو به رشد ضمانت است که نقش غالب در رهن دارد
[ترجمه ترگمان]وام مسکن به عنوان یکی از روش های رشد رهن می باشد که نقش اساسی در گرو وام بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] مال منقول، هر نوع دارایی شخصی

انگلیسی به انگلیسی

• portable possession
your chattels are the things that belong to you; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

Chattel refers to an individual who is considered as someone’s personal property and can be bought, sold, or owned like any other possession.
Chattel به فردی اطلاق می شود که به عنوان دارایی شخصی فردی در نظر گرفته می شود و می توان آن را خرید، فروخت یا مانند هر دارایی دیگری در اختیار داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

برده، غلام،
During the era of American slavery, enslaved people were treated as chattel.
Treating humans as chattel is a gross violation of their dignity and freedom.

chattel
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-slave/
"دارایی شخصی"
Personal belonging/property/items
که عموما قابل جابجایی می باشد و مقابل آن
real property است که شامل زمین و هر آنچه متصل به آن بوده و در نتیجه غیر قابل جابجایی هستند.
• Human chattel= slave
...
[مشاهده متن کامل]

• It is a fact that every American Negro bears a name that originally belonged to the white man whose chattel he was
• Chattel real is opposed to chattel personal
• Chattel slavery

personal possession
personal ownership

بپرس