charge off


1- (حسابداری) سوخت شده محسوب کردن، به حساب زیانکار بردن 2- متعلق دانستن به، وابسته دانستن به

جمله های نمونه

1. The firm had to charge off the debt as hopeless.
[ترجمه گوگل]شرکت مجبور شد بدهی را به عنوان ناامیدکننده تسویه کند
[ترجمه ترگمان]شرکت مجبور شد تا بدهی خود را جبران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We have to charge off the debt as hopeless.
[ترجمه گوگل]ما باید بدهی را به عنوان ناامید کننده تسویه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید این بدهی را به صورت ناامیدی در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The manager thought that the shop could charge off his success to his leadership.
[ترجمه گوگل]مدیر فکر می کرد که این مغازه می تواند موفقیت او را به رهبری او بسپارد
[ترجمه ترگمان]مدیر فکر کرد که این مغازه می تواند موفقیت خود را به رهبری او برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pupils charged off to play football as soon as class was over.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان به محض پایان کلاس، برای فوتبال بازی کردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان به محض اینکه کلاس تمام شد، به بازی فوتبال ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He charged off the mistake to inexperience.
[ترجمه گوگل]او این اشتباه را به بی تجربگی نسبت داد
[ترجمه ترگمان]اون اشتباه رو به بی تجربگی تبدیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't charge off, I want a word with you.
[ترجمه گوگل]شارژ نکن، من با تو حرفی می خواهم
[ترجمه ترگمان]با تو حرف نزن، من یک کلمه با تو می خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All five charged off in different directions.
[ترجمه گوگل]هر پنج در جهات مختلف شارژ شدند
[ترجمه ترگمان]هر پنج نفر به جهات مختلف روانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She took the charge off the bill.
[ترجمه گوگل]او اتهام را از صورت حساب برداشت
[ترجمه ترگمان]او مسئول صورت حساب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The director of the factory ordered to charge off all products produced two years ago.
[ترجمه گوگل]مدیر کارخانه دستور داد تمام محصولات تولید شده دو سال پیش شارژ شود
[ترجمه ترگمان]مدیر کارخانه دستور داد که همه محصولات تولید شده را دو سال پیش شارژ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The manager thought that the shop charge off his success to his leadership.
[ترجمه گوگل]مدیر فکر می کرد که مغازه موفقیت او را به عهده رهبری او می گذارد
[ترجمه ترگمان]مدیر فکر کرد که این مغازه موفقیت خود را به رهبری او واگذار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The general manager thinks that the company can charge off its success to his leadership.
[ترجمه گوگل]مدیر کل فکر می کند که شرکت می تواند موفقیت خود را به عهده رهبری او بگذارد
[ترجمه ترگمان]مدیر کل فکر می کند که شرکت می تواند موفقیت خود را به رهبری خود شارژ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's just big enough to sit in your cigarette lighter and trickle charge off of your car's electrical system.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی بزرگ است که در فندک شما بنشیند و از سیستم الکتریکی خودروتان شارژ کند
[ترجمه ترگمان]این به اندازه کافی بزرگ است که در فندک بنشیند و از سیستم الکتریکی اتومبیل استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• debt cancellation, cancellation of a debt that cannot be collected

پیشنهاد کاربران

بپرس