causeway

/ˈkɑːˌzwe//ˈkɔːzweɪ/

معنی: گذرگاه، جاده، جادهایکه از کف زمین بلندتراست
معانی دیگر: (جاده ای که از زمین های اطراف آن بلندتر ساخته شده است) فراز راه، گریوه، (مهجور) جاده ی سنگفرش یا آسفالته، راه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a raised road or walkway across water or wetlands.

جمله های نمونه

1. The causeway to the island is only accessible at low tide.
[ترجمه گوگل]گذرگاه به جزیره فقط در زمان جزر قابل دسترسی است
[ترجمه ترگمان]جاده منتهی به جزیره تنها در آب های آرام قابل دسترسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bombay is linked to the mainland by a causeway.
[ترجمه گوگل]بمبئی توسط یک گذرگاه به سرزمین اصلی متصل می شود
[ترجمه ترگمان]بمبئی با یک سنگ فرش به سرزمین اصلی متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each time we crossed the causeway over to the tiny island of Reine, we paused and photographed.
[ترجمه گوگل]هر بار که از گذرگاه عبور می‌کردیم و به جزیره کوچک رینه می‌رسیدیم، مکث می‌کردیم و عکس می‌گرفتیم
[ترجمه ترگمان]هر بار که از جاده عبور می کردیم به سوی جزیره کوچک of توقف کردیم و از آن عکس گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The causeway near the mill, crossing the creek, is a toll bridge, with tollbooth intact.
[ترجمه گوگل]گذرگاه نزدیک آسیاب که از نهر می گذرد، یک پل عوارضی است که باجه آن دست نخورده است
[ترجمه ترگمان]جاده کنار آسیاب، کنار نهر، پل toll، با عوارض جانبی intact دست نخورده باقی مانده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On 24 May, 100,000 people marched through the Causeway Bay shopping district.
[ترجمه گوگل]در 24 می، 100000 نفر در منطقه خرید Causeway Bay راهپیمایی کردند
[ترجمه ترگمان]در ۲۴ می، ۱۰۰،۰۰۰ نفر از منطقه shopping Causeway عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Man, the causeway was jammed in both directions.
[ترجمه گوگل]مرد، گذرگاه در هر دو جهت مسدود شده بود
[ترجمه ترگمان]مرد، جاده از هر دو طرف گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We mounted and rode across the darkened causeway, past the sentry, half-sleeping at the open gates and on to the trackway.
[ترجمه گوگل]سوار شدیم و سوار بر گذرگاه تاریک شدیم، از نگهبان رد شدیم، نیمه خواب در دروازه‌های باز و به سمت مسیر رفتیم
[ترجمه ترگمان]سوار بر اسب شدیم و از جاده تاریک و تاریک عبور کردیم و از کنار نگهبان عبور کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Female speaker Walking over that causeway is very scary.
[ترجمه گوگل]گوینده زن قدم زدن بر روی آن گذرگاه بسیار ترسناک است
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان زن که در این خیابان راه می رود بسیار ترسناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The service hour at Causeway Bay is for reference only.
[ترجمه گوگل]ساعت خدمات در Causeway Bay فقط برای مرجع است
[ترجمه ترگمان]ساعت خدمت در خلیج Causeway فقط برای مرجع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Taxi stand near Times Square, Causeway Bay, Hong Kong.
[ترجمه گوگل]ایستگاه تاکسی در نزدیکی میدان تایمز، خلیج کازوی، هنگ کنگ
[ترجمه ترگمان]تاکسی در نزدیکی میدان تایمز در خلیج Causeway در هنگ کنگ ایستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A small troop was threading the causeway at a good pace.
[ترجمه گوگل]یک نیروی کوچک با سرعت خوبی مسیر گذرگاه را نخ می‌کشیدند
[ترجمه ترگمان]یک گروه کوچک با سرعت بسیار راه جاده را طی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Along the long road and on down the causeway.
[ترجمه گوگل]در امتداد جاده طولانی و در پایین گذرگاه
[ترجمه ترگمان]جاده دراز و جاده جاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At Parbar westward, four at the causeway, and two at Parbar.
[ترجمه گوگل]در پربار به سمت غرب، چهار در گذرگاه، و دو در پربر
[ترجمه ترگمان]در Parbar غربی، چهار طرف جاده، ساعت چهار، و دو در Parbar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the wind coming over the causeway, the salty freshness of the air, cooled his anger.
[ترجمه گوگل]اما بادی که بر روی گذرگاه می آمد، طراوت شور هوا، خشم او را خنک کرد
[ترجمه ترگمان]اما بادی که به جاده جاده منتهی می شد، طراوت و طراوت هوا را خنک می کرد و خشمش را خنک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In particular, the Nippon causeway that connects Betio and Bairiki islands has been severely damaged by strong waves.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، گذرگاه نیپون که جزایر بتیو و بایریکی را به هم متصل می کند، به شدت توسط امواج قوی آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، causeway Nippon Nippon که جزایر Betio و Bairiki را به هم متصل می کند به شدت تحت تاثیر امواج قوی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گذرگاه (اسم)
pass, passage, defile, bypass, bus, pathway, causeway, passageway, gangway

جاده (اسم)
way, road, path, route, street, line, turnpike, track, pathway, causeway, pad

جاده ای که از کف زمین بلندتر است (اسم)
causeway

تخصصی

[زمین شناسی] جادهآبگذر
[آب و خاک] آبنما

انگلیسی به انگلیسی

• road across a low or wet place
a causeway is a raised path or road that crosses water or marshland.

پیشنهاد کاربران

۱ ) گذرگاه یا جاده ای که از میان یک منطقه آبی میگذره و دو کرانه خشکی آن را از طریق عبور از آب رودخونه یا دریاچه یا ناحیه خلیج مانند بهم می رسونه
۲ ) گذرگاهی که بصورت اسکله مانند مسیری خاکی، آسفالته یا ریلی از میان دریا و دریاچه و خلیج فراهم می کنه جهت پهلو گیری و باراندازی کشتی و ایجاد دسترسی شناورها به ساحل خشکی اون منطقه آبی
...
[مشاهده متن کامل]

MEANING:
a raised path, especially across a wet area
💠 Israel - Gaza war
Who is going to distribute it?: the key flaw in US’s plan to build aid port in Gaza
. . . The plan involves US military engineers building a floating pier off the Gaza shore, on which shipborne food aid can be unloaded from ships from Larnaca, and a causeway for it to be driven onshore. The question is, then what? Most of Gaza’s population, most of whom have been displaced several times over, are not concentrated at the beach.

causewaycausewaycausewaycausewaycauseway
گذرراه ( ایجاد کردن ) - راهی که از سطح زمین/آب اطراف بلندتر است.
- معبر یا مسیری که از سطح طبیعی اطرافش بلند تر هست به دلیل وجود آب در اطراف
causeway ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: معبدراهه
تعریف: گذرگاهی سنگ فرش و بعضاً مسقف و دیواردار در مصر باستان که یک معبد نیل را به یک معبد وداع متصل می کرد
The causeway passes across the bay and takes you to the mainland

بپرس