causal

/ˈkɒzl̩//ˈkɔːzl̩/

معنی: سببی، علتی، مبنی بر سبب، بیان کننده علت
معانی دیگر: علی، انگیزی، انگیزانی، کیودی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: causally (adv.)
(1) تعریف: being or involving a cause.
متضاد: consequential

- The police consider jealousy to be a causal factor in the crime.
[ترجمه گوگل] پلیس حسادت را عامل وقوع جرم می داند
[ترجمه ترگمان] پلیس حسادت را عامل سببی در این جرم تلقی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pertaining to cause and effect.

- There appears to be a causal link between this incident and what occurred later.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که بین این حادثه و آنچه بعداً رخ داده است، رابطه علت و معلولی وجود دارد
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که ارتباط علی بین این حادثه و آنچه بعدا رخ داد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The two things are not unrelated; in fact, there is a causal relationship between them.
[ترجمه گوگل] این دو چیز بی ربط نیستند در واقع بین آنها رابطه علی وجود دارد
[ترجمه ترگمان] این دو موضوع بی ربط نیستند؛ در واقع یک رابطه علی بین آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Don't overuse a causal connective like 'because'.
[ترجمه Reza Ahmadian] از کلمات ربطی سببی مثل "زیرا" بیش از حد استفاده نکن.
|
[ترجمه گوگل]از یک رابط علّی مانند «چون» بیش از حد استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]بیش از حد از یه رابط دیگه استفاده نکن، چون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The causal explanation must be that old age causes poverty, not that poverty causes people to be old.
[ترجمه گوگل]توضیح علت باید این باشد که پیری باعث فقر می شود، نه اینکه فقر باعث پیری مردم می شود
[ترجمه ترگمان]توضیح علی باید این باشد که پیری موجب فقر می شود، نه اینکه فقر موجب شود که مردم پیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is there a causal relationship between violence on television and violent behaviour?
[ترجمه گوگل]آیا بین خشونت در تلویزیون و رفتار خشونت آمیز رابطه علی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا رابطه علی بین خشونت در تلویزیون و رفتار خشونت آمیز وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report failed to prove a causal link between violence on screen and in real life.
[ترجمه گوگل]این گزارش نتوانست ارتباط علت و معلولی بین خشونت روی صفحه نمایش و زندگی واقعی را اثبات کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش نتوانست ارتباط علی بین خشونت بر روی صفحه و زندگی واقعی را اثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He threaded several causal ideas into a charming essay.
[ترجمه گوگل]او چندین ایده علّی را در یک مقاله جذاب به رشته تحریر درآورد
[ترجمه ترگمان]او چندین ایده علی را به یک مقاله جذاب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do all of what we take to be causal circumstances and causes precede their effects?
[ترجمه گوگل]آیا همه آنچه را که ما شرایط و علل علت و معلولی می‌دانیم، مقدم بر آثارشان است؟
[ترجمه ترگمان]آیا تمام آنچه که ما می خواهیم به دلیل شرایط و علل و علل آن ها باشد، انجام دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The idea that science does not involve causal connection also faces other difficulties, one of which can be given briefly.
[ترجمه گوگل]این عقیده که علم متضمن ارتباط علّی نیست، با مشکلات دیگری نیز مواجه است که می توان یکی از آنها را به اختصار بیان کرد
[ترجمه ترگمان]این ایده که علم شامل ارتباط علی هم نمی شود با مشکلات دیگری مواجه است، که یکی از آن ها می تواند به طور خلاصه ارایه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Or does the causal level contain factors of another sort which do the real work?
[ترجمه گوگل]یا سطح علی شامل عواملی از نوع دیگری است که کار واقعی را انجام می دهند؟
[ترجمه ترگمان]یا آیا سطح علی شامل عواملی از نوع دیگری است که کار واقعی را انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such laws, although sometimes run together with causal laws, are best regarded as otherwise.
[ترجمه گوگل]چنین قوانینی، اگرچه گاهی اوقات همراه با قوانین علّی اجرا می شوند، اما بهتر است به گونه ای دیگر در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]چنین قوانینی، اگر چه برخی اوقات با قوانین علی رقابت می کنند، در غیر این صورت به بهترین شکل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Being female has a causal effect in two ways.
[ترجمه گوگل]مؤنث بودن از دو جهت اثر علّی دارد
[ترجمه ترگمان]مونث بودن یک معلول علی به دو روش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The causal direction hypothesis predicts that performance will be better on the causal task than on the temporal task.
[ترجمه گوگل]فرضیه جهت علّی پیش بینی می کند که عملکرد در تکلیف علی بهتر از تکلیف زمانی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]فرضیه جهت علی پیش بینی می کند که عملکرد در کار علی بهتر از کار زمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cause, on the other hand, situates the causal agent prior to the event caused and so requires the to infinitive.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، علت، عامل علت را قبل از رویداد ایجاد شده قرار می دهد و بنابراین به مصدر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، از طرف دیگر، عامل علی را قبل از رویداد ایجاد کرده و بنابراین نیاز به infinitive دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The orbital motion of the earth provided a causal explanation for why the planets appeared to meander across the sky.
[ترجمه گوگل]حرکت مداری زمین توضیحی علّی برای این که چرا سیارات در آسمان پرپیچ و خم به نظر می‌رسند ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]حرکت مداری زمین توضیح علی را به این دلیل ارائه کرد که چرا سیارات به شکل مارپیچ در آسمان به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cognitive model proposes a direct causal link: participation brings about enhanced information on goals, and so performance is improved.
[ترجمه گوگل]مدل شناختی یک پیوند علّی مستقیم را پیشنهاد می کند: مشارکت باعث افزایش اطلاعات در مورد اهداف می شود و بنابراین عملکرد بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]مدل شناختی یک ارتباط علی مستقیم را پیشنهاد می کند: مشارکت اطلاعات بیشتری را در مورد اهداف به ارمغان می آورد و بنابراین عملکرد بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سببی (صفت)
causal

علتی (صفت)
causal

مبنی بر سبب (صفت)
causal

بیان کننده علت (صفت)
causal

تخصصی

[برق و الکترونیک] سببی، علی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a cause; pertaining to cause and effect
causal means connected by a relationship of cause and effect.

پیشنهاد کاربران

جناب Willy Wonka
غیر رسمی معنای واژه casual است نه causal
غیر رسمی
پدیدآورنده
تصادفی، اتفاقی، پیش بینی نشده، غیرمنتظره، موقتی، سطحی، سهل انگار، آسوده ، غیررسمی، حادثه
علت و معلولی
( یعنی یکی باعث ایجاد دیگری شود )
Now ، what's the causal relationship, if
? anything, between these phenotypes
حالا، رابطه علت و معلولی بین دو فنوتیپ اگرهست، کدام است؟
برهان وجودی . علت انگیزشی. و دربرخی جملات نیزبه معنی استدلالی بکار رفته است.
علی . علت وجودی . دلیل بنیادین . عامل اصلی . علت انگیزشی . علت سببی . درادبیات عرفانی CausalWorld به معنی جهان علی است. طبقه ای ازطبقات آفرینش که علت وجودی تمام مفاهیم مادی و عامل بنیادین وقایع تمام جهانهای فیزیکی درآنجا نهفته است. جهان علتهای بنیادین.

بپرس