cash crop


(کشاورزی) محصولی که برای فروش فرآوری می شود (نه برای مصارف خود مزرعه مانند خوراک دامها و غیره)، فرآورد نقدینه ساز، فرآورد فروشی، محصول فروشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a crop grown for sale to others rather than for personal use.

جمله های نمونه

1. Cranberries have become a major cash crop.
[ترجمه گوگل]زغال اخته به یک محصول عمده نقدی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]Cranberries به یک محصول پول نقد تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cash dividends they get from the cash crop would sustain them during the lean season.
[ترجمه گوگل]سود نقدی که آنها از محصول نقدی دریافت می کنند، آنها را در طول فصل ناب حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]سود سهام نقدی که از محصول پول نقد دریافت می کنند، آن ها را در طول فصل تابستان حفظ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the former, the key cash crop was oil palm, and in the latter cotton.
[ترجمه گوگل]در اولی، محصول نقدی کلیدی نخل روغنی و در دومی پنبه بود
[ترجمه ترگمان]در گذشته، محصول نقدی کلیدی نخل روغنی بود و در پنبه دوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Poppies are a major cash crop.
[ترجمه گوگل]خشخاش یک محصول عمده نقدی است
[ترجمه ترگمان]Poppies محصول عمده پول نقد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wine formed the most important cash crop, while cereal production generally took the form of subsistence farming.
[ترجمه گوگل]شراب مهمترین محصول نقدی را تشکیل می داد، در حالی که تولید غلات عموماً به شکل کشاورزی معیشتی به خود می گرفت
[ترجمه ترگمان]شراب مهم ترین محصول نقدی را تشکیل داد، در حالی که تولید غلات به طور کلی شکل کشاورزی معیشتی را به خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Potatoes are the only cash crop though even some of these are used for fodder.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی تنها محصول نقدی است، اگرچه حتی برخی از آنها برای علوفه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی تنها محصول نقد است هر چند که برخی از آن ها برای علوفه استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus it is both a cash crop and a fodder crop.
[ترجمه گوگل]بنابراین هم محصول نقدی است و هم محصول علوفه ای
[ترجمه ترگمان]در نتیجه آن هم یک محصول نقد و هم یک محصول علوفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The major cash crop of Virginia is tobacco and many of the people who tobacco industry.
[ترجمه گوگل]محصول نقدی عمده ویرجینیا تنباکو و بسیاری از افرادی است که در صنعت تنباکو فعالیت می کنند
[ترجمه ترگمان]محصول عمده پول نقد در ویرجینیا تنباکو و بسیاری از افرادی است که صنعت تنباکو دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cotton is Uganda's second leading cash crop after coffee.
[ترجمه گوگل]پنبه پس از قهوه دومین محصول نقدی پیشرو در اوگاندا است
[ترجمه ترگمان]پنبه پس از قهوه دومین محصول نقدی اوگاندا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tea is an important cash crop in Jiangsu, China.
[ترجمه گوگل]چای یک محصول نقدی مهم در جیانگ سو، چین است
[ترجمه ترگمان]چای یک محصول نقدی مهم در Jiangsu چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Michael: I see. What is the main cash crop?
[ترجمه گوگل]مایکل: می بینم محصول نقدی اصلی چیست؟
[ترجمه ترگمان]مایکل: می بینم محصول نقدی اصلی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Food is the cinema's cash crop, so he can't give it away for free. Understand?
[ترجمه گوگل]غذا محصول نقدی سینماست، پس نمی تواند آن را مجانی بدهد فهمیدن؟
[ترجمه ترگمان]غذا، محصول نقدی سینما است، بنابراین نمی تواند آن را برای آزادی رها کند فهمیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What is the main cash crop?
[ترجمه گوگل]محصول نقدی اصلی چیست؟
[ترجمه ترگمان]محصول نقدی اصلی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Grapes, has a tradition here of the cash crop farmers.
[ترجمه گوگل]انگور، سنتی در اینجا از کشاورزان محصول نقدی است
[ترجمه ترگمان]انگور، یک سنت در اینجا از کشاورزان محصول نقد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آب و خاک] محصول سود آور

انگلیسی به انگلیسی

• a cash crop is a crop that is grown in order to be sold.

پیشنهاد کاربران

cash crop ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: محصول فروشی
تعریف: محصولی که زارعان مستقیماً و به آسانی آن را به فروش می‏رسانند و به مصارف دیگر از قبیل تغذیۀ دام نمی‏رسد
کشاورزی نقدی، نقدکاری

بپرس