campsite

/ˈkæmpˌsaɪts//ˈkæmpsaɪt/

معنی: اردوگاه
معانی دیگر: محوطه ی اردوگاه یا خیمه سرا، مقر اردوگاه موقت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place where one sets up camp, usually within a campground.
مشابه: camp

(2) تعریف: (chiefly British) a natural area established as a place for people to camp, often with running water and toilets; campground.

جمله های نمونه

1. The campsite is close to all local amenities.
[ترجمه گوگل]کمپ به تمام امکانات محلی نزدیک است
[ترجمه ترگمان]اردوگاه نزدیک همه امکانات رفاهی محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The campsite is in a beautiful location next to the beach.
[ترجمه گوگل]کمپینگ در مکانی زیبا در کنار ساحل قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کمپ در مکان زیبایی کنار ساحل قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wilderness campsite had its own peculiar enchantment.
[ترجمه گوگل]اردوگاه بیابان افسون خاص خود را داشت
[ترجمه ترگمان]این اردوگاه بکر سحر و جادو خاصی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They go to the same campsite year in year out.
[ترجمه گوگل]آنها سال به سال به همان کمپینگ می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها هر سال به همان اردوگاه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Keep your eyes skinned for a campsite!
[ترجمه گوگل]برای کمپینگ چشمانتان را پاک کنید!
[ترجمه ترگمان]چشم هایت را برای یک اردوگاه درست کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The campsite was deluged by a flash flood.
[ترجمه گوگل]محل کمپ در اثر سیل ناگهانی غرق شد
[ترجمه ترگمان]سیل ناگهانی اردوگاه را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We stopped at a campsite for a week.
[ترجمه گوگل]یک هفته در کمپینگ توقف کردیم
[ترجمه ترگمان]یک هفته توی اردوگاه توقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The campsite has been nicknamed 'tent city' by visiting reporters.
[ترجمه گوگل]این کمپ توسط خبرنگاران بازدید کننده به شهر چادر لقب گرفته است
[ترجمه ترگمان]این اردوگاه با دیدن گزارشگران به شهر چادری معروف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The facilities on the campsite were very primitive.
[ترجمه گوگل]امکانات در کمپ بسیار ابتدایی بود
[ترجمه ترگمان]امکانات اردوگاه بسیار بدوی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The campsite provided only basic facilities.
[ترجمه گوگل]اردوگاه فقط امکانات اولیه را فراهم می کرد
[ترجمه ترگمان]اردوگاه فقط امکانات اولیه فراهم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I arrived at the campsite, only to discover that it was closed for the winter.
[ترجمه گوگل]به اردوگاه رسیدم، اما متوجه شدم که برای زمستان بسته است
[ترجمه ترگمان]من به اردوگاه رسیدم، فقط متوجه شدم که برای زمستان بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The campsite is set in the middle of a pine forest.
[ترجمه گوگل]محل کمپینگ در وسط یک جنگل کاج قرار دارد
[ترجمه ترگمان]اردوگاه در وسط جنگل کاج قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both were found in digs at a modern-day campsite.
[ترجمه گوگل]هر دو در حفاری در یک کمپینگ امروزی پیدا شدند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها در حفاری های در یک اردوگاه مدرن امروزی پیدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The route starts at the Glen Brittle campsite, next to the beach.
[ترجمه گوگل]مسیر از کمپینگ گلن بریتل، در کنار ساحل شروع می شود
[ترجمه ترگمان]مسیر شروع به حرکت به اردوگاه شکننده گلن و کنار ساحل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اردوگاه (اسم)
camp, campsite, cantonment, campground, camping site

تخصصی

[] محل اردو

انگلیسی به انگلیسی

• area suitable for camping
a campsite is a place where people can stay in tents or caravans.
campground, area suitable for camping, camping area

پیشنهاد کاربران

اردوگاه توریستی
مثال:
The campsite is in a beautiful location next to the beach.
این اردوگاه توریستی در یک مکان زیبا کنار ساحل قرار دارد.
campsite ( n ) ( k�mpsaɪt ) =a place in a campground where you can put up one tent or park one camper
campsite
اردوگاه تفریحی
it is somewhere that you can sleep in tents
لطفا اگه خوشتون اومد لایک کنید💗
اردوگاه
محل مخصوص کمپ زدن ( چادر زدن ) کهمعمولا دارای توالت و مکانی برای شستشو و . . . است
محل مخصوص چادر زدن
محل کمپ
جایی که دارای منبع آب و دستشویی هست و مردم می توانند چادر بزنند،
تفرجگاه
مکان تفریحی

بپرس