call upon

انگلیسی به انگلیسی

• make short visit to; turn to for help, able to appeal to ; invite; require seriously; make a claim of a debt; invoke; draw out a response from someone; pray, worship (e.g., call upon god)

پیشنهاد کاربران

فراخواندن کسی
This phrase means to make use of or rely on someone or something for a particular purpose.
استفاده یا تکیه کردن بر کسی یا چیزی برای هدفی خاص.
For instance, “I called upon my friends for help when moving to a new apartment. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person might say, “In times of need, I call upon my faith for strength. ”
In a conversation about public speaking, someone might mention, “It’s important to call upon your confidence and preparation. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-using/
ملزم کردن - موظف کردن
call on/ upon
1. به سراغ . . . رفتن/ به . . . سر زدن
2. درخواست کردن از/ از . . . تقاضای انجام کاری را کردن/دعوت کردن از/ تقاضا کردن از
صدا کردن کسی ، مثلا سر کلا معلم بچه ها رو مخاطب قرار میده و میخواد که اونا جواب بدن
به کسی سر زدن
when called upon by the staff or other patient he spoke amiably and briefly .
وقتی کارکنان یا سایر بیماران مورد خطاب قرارش می دادند پاسخی مهربانانه و کوتاه دریافت می کردند.
_مورد خطاب قرار دادن
دیدار کوتاه داشتن
ملاقات کوتاه داشتن با ( برای درخواست )
مراجعه برای درخواست کمک
درخواست کمک یا اطلاعات
توانایی درخواست کردن
مطالبه قرض یا وام
بیرون کشیدن پاسخ از کسی
نماز ، دعا ، تقاضا ، پرستش

چیزی یا کسی را احضار کردن
بهره گرفتن
روی آوردن ( به چیزی یا شخصی ) برای کمک
سوال کردن ask
درخواست کردن
Require
دعوت کردن، فرا خواندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس