cutover


(جنگلداری)، زمین لخت (که درخت های آن را بریده اند)، لخت،بی درخت،پاک شده (از درخت)، ضربع به سر( شمشیربازى) ورزش : ضربع به سر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: cleared of trees; clear-cut.
اسم ( noun )
• : تعریف: land that has been cleared of trees.

جمله های نمونه

1. The red spruce and Fraser fir began to recolonize the cut-over areas.
[ترجمه گوگل]صنوبر قرمز و صنوبر فریزر شروع به استعمار مجدد مناطق بریده شده کردند
[ترجمه ترگمان]صنوبر قرمز و فریزر شروع به جدا کردن مناطق برش زده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is yet another explanation for the failure of species to grow back in the cut-over forests of the Southeast.
[ترجمه گوگل]توضیح دیگری برای عدم رشد دوباره گونه ها در جنگل های بریده شده جنوب شرقی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هنوز توضیح دیگری برای شکست گونه ها در جنگل های شمال شرقی جنوب شرقی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On a cutover California hillside thick with scrubby redwoods, Scotch broom, and poison oak, Mike Fay missed a step, started to slide, and felt a stiletto jab the top of his left foot.
[ترجمه گوگل]در تپه‌ای بریده کالیفرنیا و ضخیم با چوب‌های سرخ‌پوست، جارو اسکاتلندی و بلوط سمی، مایک فی قدمی را از دست داد، شروع به سر خوردن کرد و احساس کرد که ضربه‌ای به بالای پای چپش خورده است
[ترجمه ترگمان]در یک تپه cutover که از بوته های قرمز پوشیده از چوب قرمز و قرمز و چوب بلوط بود، مایک Fay یک قدم از جا کنده شد و خنجری را که نوک پای چپش را سوراخ می کرد احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So total system and database downtime during cutover could be as long as 6 hours.
[ترجمه گوگل]بنابراین کل زمان از کار افتادن سیستم و پایگاه داده در طول قطع می تواند تا 6 ساعت باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین کل سیستم و زمان استراحت پایگاه داده در طول cutover می تواند تا ۶ ساعت طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the cutover is successful, the old node is decommissioned.
[ترجمه گوگل]در صورت موفقیت آمیز بودن برش، گره قدیمی از کار افتاده است
[ترجمه ترگمان]اگر the موفق باشد، گره قدیمی از کار افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As mentioned before, the cutover is the process of upgrading software from release to release.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، برش فرآیند ارتقاء نرم افزار از انتشار تا انتشار است
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا ذکر شد، cutover فرآیند ارتقا نرم افزار از انتشار به انتشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cutover is executed just like the first part of a failover test.
[ترجمه گوگل]Cutover درست مانند قسمت اول یک تست شکست اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]Cutover درست مانند بخش اول تست failover اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus the ultimate goal of cutover is to upgrade system files and Informix databases without losing any current customer data.
[ترجمه گوگل]بنابراین هدف نهایی برش، ارتقاء فایل‌های سیستم و پایگاه‌های اطلاعاتی Informix بدون از دست دادن اطلاعات فعلی مشتری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین هدف نهایی of ارتقا فایل های سیستم و پایگاه داده های Informix بدون از دست دادن هر نوع داده های مشتری فعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cutover is a process of upgrading a products or rather software from release to release.
[ترجمه گوگل]Cutover فرآیند ارتقاء یک محصول یا بهتر است بگوییم نرم افزار از انتشار تا انتشار است
[ترجمه ترگمان]Cutover فرآیندی است برای ارتقا محصولات یا نسبتا نرم افزار آزاد کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hot Cutover and Cold Cutover are combined.
[ترجمه گوگل]برش گرم و برش سرد با هم ترکیب می شوند
[ترجمه ترگمان]Cutover گرم و Cutover سرد با هم ترکیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Restore Informix from binary backup taken from Hot and Cold Cutover.
[ترجمه گوگل]بازیابی Informix از نسخه پشتیبان باینری که از Hot و Cold Cutover گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]بازیابی Informix از پشتیبان باینری که از Cutover گرم و سرد گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is achieved by following four stages, namely hot platform, hot cutover, cold cutover and cold platform.
[ترجمه گوگل]این امر با پیروی از چهار مرحله، یعنی سکوی داغ، برش گرم، برش سرد و پلت فرم سرد به دست می آید
[ترجمه ترگمان]این کار با چهار مرحله به نام های سکوی داغ، cutover گرم، cutover سرد و سکوی سرد به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because the new queue manager can peacefully coexist with the existing one, it is possible to test much of the deployment well ahead of cutover.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مدیر صف جدید می تواند به طور مسالمت آمیزی با مدیر موجود همزیستی کند، می توان بسیاری از استقرار را قبل از قطع شدن آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مدیر صف جدید می تواند هم زیستی مسالمت آمیزی با موجود موجود داشته باشد، می توان بسیاری از آن ها را قبل از cutover آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Remark: to test all extensions of the system and to ensure that the numbers from switch to the patch panel are correct before the system cutover.
[ترجمه گوگل]نکته: برای تست تمام برنامه های افزودنی سیستم و اطمینان از صحت اعداد سوئیچ به پچ پنل قبل از قطع سیستم
[ترجمه ترگمان]نکته: برای آزمایش تمام extensions سیستم و حصول اطمینان از اینکه اعداد از سوئیچ به پنل توده قبل از the سیستم صحیح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] گذار سریع از یک مرحله از پروژه به مرحله دیگر

پیشنهاد کاربران

cutover ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: بریدگی 1
تعریف: شکافی که در نتیجۀ بریده شدن یا شکستن ورقه های فلزی در محل درز مضاعف به وجود می آید
بریدن

قطع ارتباط به صورت کامل با شخصی یا چیزی

بپرس