counter transference


روانشناسى : انتقال متقابل

جمله های نمونه

1. Clearly, there are countertransference issues to be considered when making such diagnostic speculations.
[ترجمه گوگل]واضح است که هنگام انجام چنین حدس و گمان های تشخیصی باید مسائل مربوط به انتقال متقابل در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]واضح است که مسایل countertransference وجود دارند که در هنگام ایجاد چنین گمانه زنی های تشخیصی مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Transference and countertransference can be defined as the patient and therapist's expectancies that are dominated by past relationship patterns with other important people.
[ترجمه گوگل]انتقال و انتقال متقابل را می توان به عنوان انتظارات بیمار و درمانگر تعریف کرد که تحت سلطه الگوهای روابط گذشته با سایر افراد مهم است
[ترجمه ترگمان]transference و countertransference را می توان به عنوان تجربیات بیمار و درمانگر درمانگر که با الگوهای روابط گذشته با دیگر افراد مهم تحت سلطه هستند، تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The author considers why the revenlation of the countertransference as a technique is so important is that it can integrate the two mechanisms of the interpretation and relation interaction.
[ترجمه گوگل]نویسنده علت اهمیت آشکارسازی انتقال متقابل به عنوان یک تکنیک را این است که می تواند دو مکانیسم تعامل تفسیر و رابطه را با هم ادغام کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده معتقد است که چرا the of به عنوان یک تکنیک آنقدر مهم است که می تواند دو مکانیسم تفسیر و تعامل رابطه را با هم ادغام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The concepts of Transference and Countertransference are becoming more and more important in modern psychotherapy.
[ترجمه گوگل]مفاهیم انتقال و انتقال متقابل در روان درمانی مدرن روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]مفاهیم transference و countertransference در روان درمانی مدرن بیشتر و مهم تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Transference and countertransference do affect the here and now of the therapeutic exchange, including the content of the real relationship.
[ترجمه گوگل]انتقال و انتقال متقابل بر اینجا و اکنون مبادله درمانی، از جمله محتوای رابطه واقعی، تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]transference و countertransference در اینجا و اکنون از تبادل درمانی، از جمله محتوای رابطه واقعی، تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Should the analyst admit countertransference?
[ترجمه گوگل]آیا تحلیلگر باید انتقال متقابل را بپذیرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا تحلیلگر باید اعتراف کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Transference, Countertransference and Body Therapy.
[ترجمه گوگل]انتقال، انتقال متقابل و بدن درمانی
[ترجمه ترگمان]transference، countertransference و درمان بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Second, the paper explores the concept of implicit relational knowledge with attention to the concepts of transference, countertransference, interpretation, and insight in the change process.
[ترجمه گوگل]دوم، این مقاله مفهوم دانش رابطه ضمنی را با توجه به مفاهیم انتقال، انتقال متقابل، تفسیر و بینش در فرآیند تغییر بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]دوم، این مقاله به بررسی مفهوم دانش فضایی ضمنی با توجه به مفاهیم انتقال، تفسیر، تفسیر و بینش در فرآیند تغییر می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The "realness" of this here-and-now aspect of the relationship does not mean that transference and countertransference are not real.
[ترجمه گوگل]«واقعی بودن» این جنبه اینجا و اکنون رابطه به معنای واقعی نبودن انتقال و انتقال متقابل نیست
[ترجمه ترگمان]\"realness\" از این موضوع در اینجا به این معنا نیست که انتقال و countertransference واقعی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was this methodology that made it possible for Freud to discover transference, countertransference, defenses, and resistance.
[ترجمه گوگل]این روش شناسی بود که امکان کشف انتقال، انتقال متقابل، دفاع و مقاومت را برای فروید فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این روش شناسی بود که به فروید امکان داد تا انتقال، دفاع، دفاع، و مقاومت را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A clinical vignette was given, showing how the analyst responds to the patient's transference, discloses his countertransference and the patient's response to the revenlation of the analyst.
[ترجمه گوگل]یک تصویر بالینی داده شد که نشان می‌دهد تحلیلگر چگونه به انتقال بیمار واکنش نشان می‌دهد، انتقال متقابل خود و پاسخ بیمار به افشاگری تحلیلگر را فاش می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک مقاله بالینی داده شد، و نشان داد که چگونه تحلیلگر به انتقال بیمار پاسخ می دهد، countertransference و پاسخ بیمار را به revenlation تحلیلگر نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the part of therapist, lack of empathy, negative countertransference, underestimation of the severity of the patient's problems, and poor technique all have been associated with negative outcome.
[ترجمه گوگل]از طرف درمانگر، فقدان همدلی، انتقال متقابل منفی، دست کم گرفتن شدت مشکلات بیمار و تکنیک ضعیف، همگی با پیامد منفی همراه بوده اند
[ترجمه ترگمان]در بخش درمانگر، فقدان همدلی، countertransference منفی، کم کردن شدت مشکلات بیمار، و تکنیک ضعیف همگی با نتیجه منفی همراه بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dialectic of past with others and present with each other means the therapist's countertransference and the patient's transference cannot necessarily be excluded from the real relationship.
[ترجمه گوگل]دیالکتیک گذشته با دیگران و حال با یکدیگر به معنای انتقال متقابل درمانگر و انتقال بیمار لزوماً از رابطه واقعی خارج نیست
[ترجمه ترگمان]دیالکتیک گذشته با دیگران و ارایه با یکدیگر به این معنی است که درمانگر درمانگر و انتقال بیمار را نمی توان از رابطه واقعی حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The most challenging aspect of Goldberg's book is his descriptions and explanations of countertransference reactions.
[ترجمه گوگل]چالش برانگیزترین جنبه کتاب گلدبرگ، توصیفات و توضیحات او از واکنش های انتقال متقابل است
[ترجمه ترگمان]دشوارترین جنبه کتاب گلدبرگ، شرح و توضیحات او از واکنش های countertransference است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] انتقال متقابل، ضد انتقال. انتقال متقابل را می توان واکنش درمانگر نسبت به بیمار، به گونه ای که انگار وی فر مهمی از گذشته او است، تعریف نمود.

انگلیسی به انگلیسی

• transference from the analyst to the feelings of the analysand (psychology)

پیشنهاد کاربران

انتقال متقابل در مصاحبه بالینی
مفهومی روانکاوی است.
انتقال متقابل
انتقال وارون

انتقال متقابل
انتقال متقال

بپرس