corer


مغزگیر، هسته گیر (ابزار استوانه مانندی که با آن مغز سیب و گلابی را درمی آورند)، اسبابی که سیب یامیوه دیگرراازتخمدان ن جدامیکند

جمله های نمونه

1. Don’t throw away the apple because of the core.
[ترجمه گوگل]سیب را به خاطر هسته آن دور نریزید
[ترجمه ترگمان]سیب را به خاطر هسته دور نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Throw away the apple because of the core.
[ترجمه گوگل]سیب را به خاطر هسته آن دور بریزید
[ترجمه ترگمان]سیب را به خاطر هسته دور بیندازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The party has a core of committed supporters.
[ترجمه گوگل]این حزب هسته ای از حامیان متعهد دارد
[ترجمه ترگمان]این حزب هسته حامیان متعهد را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remove the cores, and bake the apples for 40 minutes.
[ترجمه گوگل]هسته ها را بردارید و سیب ها را به مدت 40 دقیقه بپزید
[ترجمه ترگمان]هسته ها را بردارید و سیب را به مدت ۴۰ دقیقه بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Quasars are the highly energetic cores of distant galaxies.
[ترجمه گوگل]کوازارها هسته های بسیار پرانرژی کهکشان های دوردست هستند
[ترجمه ترگمان]Quasars هسته های بسیار پر انرژی کهکشان های دور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An apple core is the part of an apple left after the flesh has been eaten.
[ترجمه گوگل]هسته سیب قسمتی از سیب است که پس از خوردن گوشت آن باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]هسته سیب بخشی از سیب باقی مانده پس از خوردن گوشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's time to focus on the company's core business.
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که روی تجارت اصلی شرکت تمرکز کنید
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده که روی کسب وکار اصلی شرکت تمرکز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The turning point in the process of growing up is when you discover the core of strength within you that survives all hurt.
[ترجمه گوگل]نقطه عطف در روند بزرگ شدن زمانی است که هسته قدرت درون خود را کشف می کنید که از هر آسیبی جان سالم به در می برد
[ترجمه ترگمان]نقطه عطف در فرآیند رشد، زمانی است که شما هسته قدرت را در درون خود کشف می کنید که تمام آسیب را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Peel the pears and remove the cores.
[ترجمه گوگل]گلابی ها را پوست بگیرید و هسته ها را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]گلابی را کم کنید و هسته ها را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The earth has a core and a mantle around it.
[ترجمه گوگل]زمین دارای یک هسته و یک گوشته در اطراف آن است
[ترجمه ترگمان]زمین دارای هسته و پوششی در اطراف آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Peel, core and chop the apples.
[ترجمه گوگل]سیب ها را پوست گرفته، هسته و خرد کنید
[ترجمه ترگمان]پیل، هسته و سیب را تکه تکه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's a Conservative to the core.
[ترجمه گوگل]او تا هسته محافظه کار است
[ترجمه ترگمان]او یک محافظه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The basic lack of government funding is at the core of the problem.
[ترجمه گوگل]کمبود اساسی بودجه دولتی هسته اصلی این مشکل است
[ترجمه ترگمان]کمبود اساسی بودجه دولتی در هسته این مشکل قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The neutrons and protons form the core of the atom.
[ترجمه گوگل]نوترون ها و پروتون ها هسته اتم را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]نوترون ها و پروتون ها هسته اتم را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] مغزه گیر یک نمونه گیر کف اقیانوسی که یک جعبه با استوانه فلزی یا پلاستیکی است و توسط یک کابل پائین فرستاده می شود و به درون کف اقیانوس بوسیله ضربه وزنه های متصل هدایت می شود. نیز ببینید: مغزه گیر پیستونی، مغزه گیر گرانی، مغزه گیر جعبه ای. مقایسه شود با: لایروبی Grab sampler.

انگلیسی به انگلیسی

• tool used to remove the core of a fruit

پیشنهاد کاربران

corer ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: مغزه گیر 1
تعریف: ابزاری برای جدا کردن مغزة میوه ها و سبزی ها از آنها

بپرس