contents

/ˈkɑn.tents//ˈkɑn.tents/

معنی: مفهوم، مفاد، محتویات، مندرجات، مضمون، ضمائم
معانی دیگر: مدلول، مضمون قانون ـ فقه : مفاد، مندرجات بازرگانى : محتوى

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: things that are inside something.

- The contents of the box fell out when I dropped it.
[ترجمه Mohammad] محتویات جعبه افتاد زمانی که من آن را انداختم .
|
[ترجمه مریم] محتویات داخل جعبه بیرون ریخت وقتی من آن را انداختم
|
[ترجمه گوگل] وقتی آن را انداختم محتویات جعبه افتاد بیرون
[ترجمه ترگمان] وقتی آن را انداختم محتویات جعبه بیرون ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the contents of a suitcase
محتویات چمدان

2. the contents of his pockets
محتویات جیب های او

3. the contents of his speech
مضمون نطق او

4. protect the contents of the can from extraneous moisture
محتویات قوطی را از رطوبت خارجی حفظ کنید.

5. table of contents
فهرست مندرجات

6. despite the accident, the contents of the box remained intact
علیرغم تصادف،محتویات جعبه صدمه ندید.

7. the book's table of contents
فهرست مندرجات کتاب

8. the police's examination of the contents of the bottle yielded no results
بررسی محتویات بطری از سوی پلیس به جایی نرسید.

9. she disclaimed any knowledge of the contents of the letter
او منکر هر گونه اطلاع از محتویات نامه شد.

10. Fire has caused severe damage to the contents of the building.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی خسارت زیادی به محتویات ساختمان وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی باعث آسیب شدید به محتویات ساختمان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Have you insured the contents of your home?
[ترجمه گوگل]آیا محتویات خانه خود را بیمه کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]محتویات خانه شما را بیمه کردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He tipped the contents of the bag onto the table.
[ترجمه گوگل]محتویات کیسه را روی میز گذاشت
[ترجمه ترگمان]او محتویات کیسه را روی میز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The customs official rummaged through the contents of his briefcase.
[ترجمه گوگل]مامور گمرک محتویات کیفش را زیر و رو کرد
[ترجمه ترگمان]مامور گمرک محتویات کیفش را جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The contents of the packet may settle down in travelling.
[ترجمه گوگل]محتویات بسته ممکن است در سفر جا بیفتد
[ترجمه ترگمان]محتوای بسته ممکن است در سفر ساکن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Empty the contents of the pan into the sieve.
[ترجمه گوگل]محتویات تابه را داخل الک خالی کنید
[ترجمه ترگمان]محتویات ماهی تابه را خالی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The contents of the packet may shake down in traveling.
[ترجمه گوگل]محتویات بسته ممکن است در سفر تکان بخورد
[ترجمه ترگمان]محتوای بسته ممکن است در سفر تکان بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In my opinion the movie lacks contents.
[ترجمه گوگل]به نظر من فیلم فاقد محتوا است
[ترجمه ترگمان]به نظر من فیلم فاقد محتویات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Its contents were visible to all of them.
[ترجمه گوگل]محتوای آن برای همه آنها قابل مشاهده بود
[ترجمه ترگمان]محتوای آن برای همه آن ها قابل رویت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مفهوم (اسم)
hang, substance, meaning, sense, significance, implication, signification, effect, intention, purport, notion, concept, contents, tenor, raison d'etre

مفاد (اسم)
substance, meaning, sense, significance, signification, content, intent, purport, context, contents, tenor, text, contexture, raison d'etre

محتویات (اسم)
contents

مندرجات (اسم)
contents

مضمون (اسم)
sense, contents

ضمائم (اسم)
paraphernalia, contents, enclosures

تخصصی

[ریاضیات] فهرست مطالب

انگلیسی به انگلیسی

• all that is contained within something

پیشنهاد کاربران

عمولا در اول کتاب و به معنی فهرست میاد
فهرست مطالب
درونمایه، درونمایه ها
محتویات
فهرست
مندرجات

بپرس