contaminate

/kənˈtæməˌnet//kənˈtæmɪneɪt/

معنی: الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
معانی دیگر: آلودن، آلوده کردن، ملوث کردن، کثیف کردن، ناپاک کردن، چرکین کردن، فاسد کردن، نجس کردن، ملوک کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: contaminates, contaminating, contaminated
مشتقات: contaminable (adj.), contaminated (adj.), contaminator (n.)
• : تعریف: to make impure or unusable by contact or by adding a harmful substance.
مترادف: corrupt, defile, foul, pollute, taint
متضاد: purify, sterilize
مشابه: adulterate, befoul, dirty, infect, poison, soil, spoil, sully, vitiate

- Chemicals are contaminating the water supply.
[ترجمه دلارام آزادجو] مواد شیمیایی در حال آلوده کردن مخازن آب تامینی هستند.
|
[ترجمه گوگل] مواد شیمیایی منبع آب را آلوده می کند
[ترجمه ترگمان] مواد شیمیایی تامین آب را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. car fumes contaminate the air
دود ماشین هوا را آلوده می کند.

2. One secret military unit tried to contaminate the drinking water of the refugees.
[ترجمه گوگل]یک واحد نظامی مخفی سعی کرد آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]یک واحد نظامی مخفی تلاش کرد تا آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Foreigners are seen to contaminate their precious homogeneity and disturb the peace.
[ترجمه گوگل]دیده می شود که خارجی ها همگنی ارزشمند آنها را آلوده می کنند و آرامش را بر هم می زنند
[ترجمه ترگمان]خارجی ها دیده می شوند که همگنی گران بها را آلوده کرده و صلح را مختل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Publicity before the trial can contaminate a jury.
[ترجمه گوگل]تبلیغات قبل از محاکمه می تواند هیئت منصفه را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]تبلیغات پیش از محاکمه می تواند هیات منصفه را آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That monkey viruses can contaminate live vaccines is not in doubt.
[ترجمه گوگل]اینکه ویروس‌های میمون می‌توانند واکسن‌های زنده را آلوده کنند، شکی نیست
[ترجمه ترگمان]این ویروس ها میمون می توانند واکسن های زنده را آلوده کنند، در شک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This drip could contain bacteria and contaminate other food.
[ترجمه گوگل]این قطره می تواند حاوی باکتری باشد و مواد غذایی دیگر را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]این قطره می تواند حاوی باکتری باشد و مواد غذایی دیگر را آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Common ingredients likely to contaminate products with formaldehyde include quaternium- DMDM hydantoin, imidazolidinyl urea and diazolidinyl urea.
[ترجمه گوگل]ترکیبات معمولی که احتمالا محصولات را با فرمالدئید آلوده می کنند عبارتند از کواترنیم- DMDM ​​هیدانتوئین، ایمیدازولیدینیل اوره و دیازولیدینیل اوره
[ترجمه ترگمان]مواد اولیه که به احتمال زیاد محصولاتی را آلوده می کنند شامل formaldehyde - DMDM hydantoin، imidazolidinyl اوره و diazolidinyl اوره می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Landfills can contaminate drinking-water if they not properly constructed.
[ترجمه اسکندر حسین زاده] اگر مدفن زباله ها به درستی ساخته نشو ند باعث آلودگی آب آشامیدنی خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]محل های دفن زباله اگر به درستی ساخته نشوند می توانند آب آشامیدنی را آلوده کنند
[ترجمه ترگمان]محل های دفن زباله اگر به درستی ساخته نشوند، آب آشامیدنی را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Idling a vehicle can also contaminate engine oil and accelerate the deterioration of engine components.
[ترجمه گوگل]در حال حرکت کردن یک وسیله نقلیه همچنین می تواند روغن موتور را آلوده کرده و خرابی اجزای موتور را تسریع کند
[ترجمه ترگمان]idling یک وسیله نقلیه می تواند روغن موتور را آلوده کرده و خرابی اجزای موتور را تسریع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sources of organisms that may contaminate the wound are numerous.
[ترجمه گوگل]منابع ارگانیسم هایی که ممکن است زخم را آلوده کنند بسیارند
[ترجمه ترگمان]منابع ارگانیسم هایی که ممکن است زخم را آلوده کنند بیشمار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now you wear lab coat so you don't contaminate toner processing.
[ترجمه گوگل]اکنون کت آزمایشگاهی می پوشید تا فرآیند تونر را آلوده نکنید
[ترجمه ترگمان]حالا تو لباس آزمایشگاه می پوشی که به پودر جوهر آلوده نشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Juices left in bags that contained raw meat can contaminate the cooked leftovers.
[ترجمه گوگل]آب میوه های باقی مانده در کیسه های حاوی گوشت خام می تواند باقی مانده های پخته شده را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]Juices در کیسه هایی که حاوی گوشت خام بودند، باقی مانده را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I know the rats are a worry because they are so dangerous and can contaminate food.
[ترجمه گوگل]می دانم که موش ها نگران کننده هستند زیرا بسیار خطرناک هستند و می توانند غذا را آلوده کنند
[ترجمه ترگمان]من می دانم که موش ها نگران هستند چون خیلی خطرناک هستند و می توانند غذا را آلوده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Water rising through abandoned mines could pollute rivers, kill wildlife and contaminate drinking water.
[ترجمه گوگل]آب ناشی از معادن متروکه می تواند رودخانه ها را آلوده کند، حیات وحش را از بین ببرد و آب آشامیدنی را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]آب از طریق مین های رها شده می تواند رودخانه ها را آلوده کرده، حیات وحش را نابود کرده و آب آشامیدنی آلوده را آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The issue was whether or not the bacteria in his body would contaminate the local ecosystem.
[ترجمه گوگل]موضوع این بود که آیا باکتری موجود در بدن او اکوسیستم محلی را آلوده می کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]مساله این بود که آیا باکتری ها در بدن او اکوسیستم محلی را آلوده خواهند کرد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الودن (فعل)
imbrue, bedaub, spatter, besmear, contaminate, gaum, pollute, smear, tincture, maculate

ملوی کردن (فعل)
bedaub, besmear, contaminate, defile, deflower, pollute

سرایت دادن (فعل)
contaminate

عفونی کردن (فعل)
contaminate, taint, infect

انگلیسی به انگلیسی

• pollute, make impure; infect with a disease
when something is contaminated by dirt, chemicals, or radiation, it becomes polluted by them and is then impure or harmful.

پیشنهاد کاربران

contaminate ( v ) ( kənˈt�məˌneɪt ) =to make a substance or place dirty by adding a substance that carries disease, e. g. a river contaminated by pollution. contamination ( n )
contaminate
۱. آلوده کردن ۲. به مواد رادیواکتیو آلوده کردن ۳. خراب کردن. فاسد کردن ۴. {منحرف کردن. فاسد کردن
مثال:
All the blood he used in his experiments might have been contaminated because he never tested any of it.
...
[مشاهده متن کامل]

تمام خونی که او در آزمایش هایش استفاده کرده بود ممکن بود آلوده شده باشند چون او هرگز هیچ کدام از آنها را تست نکرد.

contaminated content
محتوای سمی، حاوی توهین
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : contaminate
✅️ اسم ( noun ) : contamination / contaminant
✅️ صفت ( adjective ) : contaminated
✅️ قید ( adverb ) : _
contaminate ( verb ) = آلوده کردن، فاسد کردن، خراب کردن/به تباهی کشاندن ( در مورد مباحث اخلاقی )
examples:
1 - They have contaminated our water supply.
آنها ذخایر آب ما را آلوده کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - The food which had been contaminated was destroyed.
مواد غذایی که آلوده شده بود از بین برده شد.
3 - Much of the coast has been contaminated by nuclear waste.
بخش اعظم ساحل به ضایعات هسته ای آلوده شده است.
4 - The disease can be caused by a variety of viruses, bacteria, and other small organisms that contaminate food or water.
این بیماری می تواند ناشی از انواع ویروس ها ، باکتری ها و دیگر موجودات کوچک باشد که غذا یا آب را آلوده می کنند.
5 - The government recently reported that 10% of farmland has been destroyed by pollution and that heavy metals contaminate 12 million tons of grain a year.
اخیراً دولت گزارش داده است که 10 درصد زمین های کشاورزی بر اثر آلودگی از بین رفته است و فلزات سنگین سالانه 12 میلیون تن غلات را آلوده می کنند.
6 - There are fears that exported products could contaminate food supplies abroad.
این نگرانی وجود دارد که محصولات صادراتی ممکن است منابع غذایی خارج از کشور را آلوده کند.
7 - Superstitions can contaminating the minds of the youth of our country
خرافات می تواند ذهن جوانان کشور ما را به تباهی بکشاند.

حضور عامل عفونی بر سطوح زنده و غیر زنده
آلوده کردن با مواد شیمیایی و مواد مخرب زیست محیطی
آلوده کردن
ناخالص کردن - سمی کردن
آغشته

بپرس