coaxial

/ˌkoˈæksiəl//ˌkoˈæksiəl/

هم محور، هم آسه (coaxal هم می گویند)، (بلندگو) دو گانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: coaxially (adv.)
• : تعریف: placed on or having a common axis.

جمله های نمونه

1. The whole coaxial arrangement is enclosed within an outer protective insulating jacket.
[ترجمه گوگل]کل آرایش کواکسیال درون یک ژاکت عایق محافظ بیرونی محصور شده است
[ترجمه ترگمان]کل آرایش coaxial در داخل یک ژاکت محافظ محافظ بیرونی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By comparison coaxial cable, of the type need to cable homes, will cost the cable company around 16p a metre.
[ترجمه گوگل]در مقایسه کابل کواکسیال، از نوع نیاز به کابل کشی برای خانه ها، هزینه ای در حدود 16p در متر برای شرکت کابل خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]در کابل comparison، از نوع مورد نیاز به خانه های کابل، برای شرکت کابلی در حدود ۱۶ صفحه در متر هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ethernet cables are very similar to television aerial coaxial cable.
[ترجمه گوگل]کابل های اترنت بسیار شبیه به کابل کواکسیال هوایی تلویزیون هستند
[ترجمه ترگمان]کابل های اترنت بسیار شبیه به کابل coaxial هوایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cable systems traditionally use coaxial cable and a series of amplifiers throughout the distribution network.
[ترجمه گوگل]سیستم های کابلی به طور سنتی از کابل کواکسیال و یک سری تقویت کننده در سراسر شبکه توزیع استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]سیستم های کابلی از کابل هم محور و یک سری تقویت کننده های در سرتاسر شبکه توزیع استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cable television providers are either upgrading their coaxial cable or installing fiber optic links.
[ترجمه گوگل]ارائه دهندگان تلویزیون کابلی یا کابل کواکسیال خود را ارتقا می دهند یا پیوندهای فیبر نوری را نصب می کنند
[ترجمه ترگمان]ارائه دهندگان تلویزیون کابلی یا کابل coaxial خود را ارتقا داده یا به برقراری ارتباط با فیبر نوری نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On signal-bearing computer leads, twisted-wire coaxial cables curb some types of interference.
[ترجمه گوگل]در کابل های کامپیوتری دارای سیگنال، کابل های کواکسیال سیم پیچ خورده برخی از انواع تداخل را مهار می کنند
[ترجمه ترگمان]کابل های هم محور با حامل سیگنال، برخی انواع تداخل را خنثی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many of the coaxial links in the ground today can carry only a handful of different channels at the same time.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پیوندهای کواکسیال در زمین امروزه می توانند تنها تعداد انگشت شماری کانال مختلف را به طور همزمان حمل کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از لینک های coaxial امروزه می توانند تنها تعدادی از کانال های مختلف را در یک زمان انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These providers depend on coaxial cable as transport roads and will help determine which broadband applications and services the viewing public prefers.
[ترجمه گوگل]این ارائه دهندگان به کابل کواکسیال به عنوان جاده های حمل و نقل وابسته هستند و به تعیین اینکه کدام برنامه ها و خدمات باند پهن را ترجیح می دهند، کمک خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]این ارائهکنندگان به کابل coaxial به عنوان جاده های حمل و نقل وابسته هستند و به تعیین این که کدام برنامه ها و خدمات پهن باند را ترجیح می دهند، کمک خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The FDTD model of the coaxial probe- fed microstrip antennas is sets up using a simplified model of coaxial line.
[ترجمه گوگل]مدل FDTD آنتن های میکرواستریپ پروب شده کواکسیال با استفاده از مدل ساده شده خط کواکسیال تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]مدل FDTD در مدل FDTD در آنتن های coaxial و probe coaxial، با استفاده از یک مدل ساده شده از خط coaxial برقرار گردیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cutoff wavelength of the rectangular coaxial waveguide in the coupling region is calculated by boundary element method.
[ترجمه گوگل]طول موج برش موجبر کواکسیال مستطیلی در ناحیه کوپلینگ به روش المان مرزی محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]طول موج قطع قطع موجبر مستطیلی coaxial در ناحیه تزویج از طریق روش اجزای مرزی محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. SMA. A type of miniature coaxial connector used in situations requiring shielded cable for signal connections.
[ترجمه گوگل]SMA نوعی کانکتور کواکسیال مینیاتوری که در شرایطی که برای اتصال سیگنال نیاز به کابل محافظ دارد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]SMA نوعی از اتصالات coaxial مینیاتوری در شرایطی که از کابل پوششی برای اتصالات سیگنال استفاده می کند، استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rectangular coaxial line is an important microwave transmission line.
[ترجمه گوگل]خط کواکسیال مستطیلی یک خط انتقال مایکروویو مهم است
[ترجمه ترگمان]خط coaxial مستطیلی یک خط انتقال مایکروویو مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The structure and mathematic modeling of developed coaxial two-wheeled electric scooter were described.
[ترجمه گوگل]ساختار و مدل‌سازی ریاضی اسکوتر برقی دو چرخ کواکسیال توسعه‌یافته شرح داده شد
[ترجمه ترگمان]ساختار و مدل سازی ریاضی موتور coaxial two developed - توصیف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Developed precision techniques for micro - coaxial cable assembly.
[ترجمه گوگل]تکنیک های دقیق برای مونتاژ کابل کواکسیال میکرو
[ترجمه ترگمان]روش های دقیق توسعه یافته برای مونتاژ کابل micro مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A coaxial base - loaded antenna on finite ground and conductive step is analysed by hybrid method of MM/GTD.
[ترجمه گوگل]یک آنتن پایه کواکسیال با بارگذاری روی زمین محدود و پله رسانا با روش ترکیبی MM/GTD تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک آنتن base coaxial بر روی زمین محدود و گام هادی با استفاده از روش ترکیبی MM \/ GTD تحلیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] هم محور
[عمران و معماری] هم آسه
[برق و الکترونیک] هم محور
[زمین شناسی] هم آسه، هم محور
[نساجی] هم محور
[ریاضیات] دارای محور مشترک، هم محور، هم مرکز

انگلیسی به انگلیسی

• having a common axis

پیشنهاد کاربران

🔷 واژه ی مصوب: هممحور، هممحورال

🔷 منبع: انجمن بازدیسان پارسی، فرهنگستان زبان و ادب
coaxial ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: هم محور
تعریف: ویژگی دگرشکلی پیش رونده ای که در آن جهت های اصلی کرنش کل و کرنش افزایشی در همة زمان ها با هم موازی هستند

بپرس