charger

/ˈt͡ʃɑːrdʒər//ˈt͡ʃɑːdʒə/

معنی: اسب جنگی
معانی دیگر: اسب رژه و مراسم تشریفاتی، پرکن، نسیه بر (رجوع شود به: charge)، (قدیمی) بشقاب، دیس، گنجانه ی بزرگ و مسطح، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر مثل تفنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thing or person that charges.

(2) تعریف: a device used to charge storage batteries.

(3) تعریف: a muscular horse suitable to ride in battle.

جمله های نمونه

1. magnetic charger
مغناطیس گر

2. The battery charger plugs into any mains socket.
[ترجمه گوگل]شارژر باتری به هر پریز برق وصل می شود
[ترجمه ترگمان]شارژ باتری باتری به سوکت برق اصلی وصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He forgot the charger for his mobile phone.
[ترجمه گوگل]شارژر موبایلش را فراموش کرد
[ترجمه ترگمان]او شارژر تلفن همراهش را فراموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Charger sales took off after the film was released, and Chrysler became more enthusiastic about supplying cars to Warner Brothers.
[ترجمه گوگل]پس از اکران فیلم، فروش شارژر افزایش یافت و کرایسلر مشتاق‌تر برای تامین خودرو برای برادران وارنر شد
[ترجمه ترگمان]بعد از انتشار فیلم، فروش Charger شروع شد و کرایسلر در مورد تامین ماشین برادران وارنر، مشتاق تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your charger is outside.
[ترجمه گوگل]شارژر شما بیرون است
[ترجمه ترگمان] charger بیرونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Charger and its stunt double were chosen for a bit of variety and had to be bought from a local dealer.
[ترجمه گوگل]شارژر و بدلکاری آن به دلیل کمی تنوع انتخاب شدند و باید از یک فروشنده محلی خریداری می شدند
[ترجمه ترگمان]The و شیرین کاری آن دو برابر برای انواع مختلفی انتخاب شدند و باید از یک فروشنده محلی خریداری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Battery charging is by means ofa mains-operated charger specially made for this type of battery.
[ترجمه گوگل]شارژ باتری با استفاده از یک شارژر برقی که مخصوص این نوع باتری ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]شارژ باتری به وسیله شارژر mains که به طور خاص برای این نوع باتری ساخته شده است، است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the battle between the white charger and the black flash could create the biggest interest of all.
[ترجمه گوگل]اما نبرد بین شارژر سفید و فلاش سیاه می تواند بزرگترین علاقه را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اما نبرد میان شارژر سفید و فلاش سیاه می تواند بیش ترین منفعت را برای همه ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. St James also appears on a white charger at Compostela to rout the Moors.
[ترجمه گوگل]سنت جیمز همچنین روی یک شارژر سفید در Compostela ظاهر می شود تا مورها را شکست دهد
[ترجمه ترگمان]سنت جیمز هم بر یک اسب سفید در Compostela ظاهر می شود تا مورها را تارومار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This charger is dealing with two batteries at once.
[ترجمه گوگل]این شارژر همزمان با دو باتری سروکار دارد
[ترجمه ترگمان]این شارژر چند بار با دو باتری سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Raiders had second-and-two at the Charger eight-yard line, putting them within reach of the lead.
[ترجمه گوگل]رایدرها در خط هشت یاردی چارجر دو و دوم داشتند و آنها را در دسترس آنها قرار می داد
[ترجمه ترگمان]تیم ریدرز دو و دو در خط هشت یارد پشت سر هم داشت و آن ها را در دسترس قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also, a charger that's labeled as having standby mode or trickle charge for fully charged batteries.
[ترجمه گوگل]همچنین، شارژری که دارای برچسب حالت آماده به کار یا شارژ قطره ای برای باتری های کاملاً شارژ شده است
[ترجمه ترگمان]هم چنین یک شارژر که به عنوان حالت آماده به کار یا شارژ trickle برای شارژ کامل شارژ باتری شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Communication protocols between off-board conductive charger and battery management system . . .
[ترجمه گوگل]پروتکل های ارتباطی بین شارژر رسانای خارج از برد و سیستم مدیریت باتری
[ترجمه ترگمان]پروتکل های ارتباطی بین شارژر رسانا و سیستم مدیریت باتری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this paper, a type of conventional charger has been introduced, which makes use of capacitor to obtain voltage derating and constant current.
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک نوع شارژر معمولی معرفی شده است که از خازن برای بدست آوردن کاهش ولتاژ و جریان ثابت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، نوعی شارژر سنتی معرفی شده است که استفاده از خازن را برای بدست آوردن derating ولتاژ و جریان ثابت به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. High performance fully automatic charger designed to quickly and safely charge digital camera and camcorder battery.
[ترجمه گوگل]شارژر تمام اتوماتیک با کارایی بالا که برای شارژ سریع و ایمن باتری دوربین دیجیتال و دوربین فیلمبرداری طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]یک شارژر اتوماتیک با کارایی بالا طراحی شده است که به سرعت دوربین دیجیتال و باتری camcorder را شارژ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسب جنگی (اسم)
charger, war horse, destrier

تخصصی

[سینما] بارده / شارژر

انگلیسی به انگلیسی

• cartridge clip; war-horse; device for charging and storing batteries
a charger is a device used for charging or recharging batteries.
a charger is also a strong horse that a knight in the middle ages used to ride in battle.

پیشنهاد کاربران

charger 3 ( n ) = ( old use ) a horse that a soldier rode in battle in the past, e. g. knight on white charger.
charger
charger 2 ( n ) =a large plate used under a place setting as a decoration
charger
charger 1 ( n ) ( tʃɑrdʒər ) =a piece of equipment for loading a battery with electricity
charger
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : charge
✅️ اسم ( noun ) : charge / charger / chargeability
✅️ صفت ( adjective ) : chargeable / charged
✅️ قید ( adverb ) : _
تقویت کننده، شارژر
به معنی ماشین غرازه هم میتونه باشه فک کنم
بار زن
شارژر

بپرس