chalky

/ˈt͡ʃɔːki//ˈt͡ʃɔːki/

معنی: گچی
معانی دیگر: گچ مانند، گچ رنگ، گچدار، گچ اندود، گچ پوش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: chalkier, chalkiest
(1) تعریف: of, containing, or covered with chalk.

(2) تعریف: of a chalklike color or texture.
مشابه: cadaverous

جمله های نمونه

1. zarry placed her inky, chalky hands on the table
زری دستان جوهری و گچی خود را روی میز قرار داد.

2. The chalky soil around Saumur produces the famous Anjou wines.
[ترجمه گوگل]خاک گچی اطراف سامور باعث تولید شراب های معروف آنژو می شود
[ترجمه ترگمان]خاک chalky اطراف Saumur شراب معروف آنژو را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Incorporating organic material into chalky soils will reduce the alkalinity.
[ترجمه گوگل]ترکیب مواد آلی در خاک های گچی باعث کاهش قلیایی می شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از مواد آلی در خاک گچ، the را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her face became a chalky white.
[ترجمه گوگل]صورتش سفید گچی شد
[ترجمه ترگمان]صورتش مثل گچ سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Chalky" is a common nickname for people called White.
[ترجمه گوگل]"گچی" نام مستعار رایج برای افرادی است که سفید نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]\"Chalky\" نام مستعار عام برای افرادی به نام سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There were some chalky bits in the bottom of the drink.
[ترجمه گوگل]چند تکه گچی در ته نوشیدنی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در ته لیوان چند تکه گچی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Eulah Mae felt her words thick and chalky in her mouth.
[ترجمه گوگل]Eulah Mae کلمات او را غلیظ و گچی در دهانش احساس کرد
[ترجمه ترگمان]می می احساس کرد که کلمات کلفت و گچی را در دهانش احساس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In great age, the tree becomes chalky white.
[ترجمه گوگل]در سنین بالا، درخت سفید گچی می شود
[ترجمه ترگمان]در عصر بزرگ، درخت به صورت گچ سفید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I watch chalky earth plains give way to natural forest and fear for their future.
[ترجمه گوگل]من می بینم که دشت های خاکی گچی جای خود را به جنگل های طبیعی می دهند و از آینده خود می ترسند
[ترجمه ترگمان]به دشت های گچی نگاه می کنم که به جنگل طبیعی باز می گردند و از آینده آن ها می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chalky footprints in the back of the car suggest two men joined Mr Abberley, occupying the rear seats.
[ترجمه گوگل]رد پاهای گچی در پشت ماشین نشان می دهد که دو مرد به آقای آببرلی پیوستند و صندلی های عقب را اشغال کردند
[ترجمه ترگمان]رد پاها در پشت اتومبیل نشان می دهد که دو مرد به آقای Abberley پیوستند و صندلی های عقب را اشغال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Despite the caked blood and the chalky bruised skin I recognised the victim.
[ترجمه گوگل]علیرغم خون کبود و پوست کبود گچی، قربانی را شناختم
[ترجمه ترگمان]با وجود خون خشکیده و پوست رنگ پریده گچی که من قربانی را می شناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fairways were a chalky brown, with big green circles where the sprinklers reached.
[ترجمه گوگل]راه‌ها قهوه‌ای گچی بود، با دایره‌های سبز بزرگی که آبپاش‌ها به آنجا می‌رسیدند
[ترجمه ترگمان]The یک قهوه ای گچی بودند با دایره های بزرگ سبزی که the به آن وصل می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oblivious, the teacher hurried along the chalky balconies beneath the leaden sky.
[ترجمه گوگل]معلم غافل با عجله در بالکن های گچی زیر آسمان سربی رفت
[ترجمه ترگمان]استاد، استاد با عجله از ایوان گچی زیر آسمان سربی به سرعت بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Danny Gardiner said he sold drugs to Chalky White . . . but he had nothing to do with his death.
[ترجمه گوگل]دنی گاردینر گفت که به چاکی وایت مواد مخدر فروخته است اما او کاری به مرگ او نداشت
[ترجمه ترگمان]دنی کاردینر گفت که دارو به چاکی White فروخته اما هیچ ربطی به مرگش نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the chalky air of the classroom, still?
[ترجمه گوگل]در هوای گچی کلاس هنوز؟
[ترجمه ترگمان]در هوای مه آلود کلاس هنوز؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گچی (صفت)
chalky, plastery, gypseous

تخصصی

[زمین شناسی] گچی الف) به سنگ یا خاکی گویند که از گچ غنی باشد یا بوسیله گچ تشخیص داده شود. مترادف: کرتاسه. ب) به سنگ آهکی گویند که دارای ظاهر گچی است. ج) به تخلخل سنگهای ریز بافتی، مانند گچ و مارن می گویند.

انگلیسی به انگلیسی

• of chalk, resembling chalk
something that is chalky contains chalk or is covered with chalk.

پیشنهاد کاربران

بپرس