cephalic

/səˈfælɪk//keˈfælɪk/

معنی: دماغی، راسی، وابسته به سر، وابسته به مغز کله
معانی دیگر: درون سر(ی)، در سوی سر، نزدیک سر، وابسته به سر یا جمجمه یا کاسه ی سر، سری، راسی
cephalic_
پسوند: (نشان دهنده ی) تعداد یا نوع سر(ها) [macrocephalic]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
• : تعریف: having (such) a type of head or number of heads; -cephalous.

- brachycephalic
[ترجمه گوگل] براکیسفالیک
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to the head.

(2) تعریف: located on or in, or directed toward, the head.

جمله های نمونه

1. cephalic index
شاخص سر،نمودار جمجمه

2. having a relatively long head with a cephalic index of under 7
[ترجمه گوگل]داشتن سر نسبتاً بلند با شاخص سفالیک زیر 7
[ترجمه ترگمان]داشتن سر نسبتا بلندی با شاخص cephalic زیر ۷
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cephalic and cervical vesicles are inflations of the cuticle around the mouth opening and in the oesophageal region.
[ترجمه گوگل]وزیکول های سفالیک و گردنی تورم های کوتیکول اطراف دهان و در ناحیه مری هستند
[ترجمه ترگمان]دانه های گردنی و گردنی از پوست اطراف دهانه ورودی و در ناحیه oesophageal استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results The incidence of cephalic presentation dystocia was 2 7 %.
[ترجمه گوگل]ResultsThe بروز دیستوشی تظاهرات سفالیک 27٪ بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نمایش of نمایش cephalic ۲ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results: Over 50% cephalic vein patients had complications, about 30% of whose tubes were pulled out in halfway.
[ترجمه گوگل]يافته ها: بيش از 50 درصد بيماران وريد سفاليك دچار عوارض بودند كه حدود 30 درصد از آنها در نيمه راه كشيده شده بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج: بیش از ۵۰ درصد بیماران رگه رگه در حدود ۳۰ درصد از لوله های آن در نیمه راه بیرون کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nutrient vessels of cephalic vein.
[ترجمه گوگل]عروق مغذی ورید سفالیک
[ترجمه ترگمان]رگ های ماده غذایی رگ زایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The superficial and deep communicating branches of cephalic vein.
[ترجمه گوگل]شاخه های ارتباطی سطحی و عمیق ورید سفالیک
[ترجمه ترگمان]رشته های ارتباطی سطحی و عمیق سیاه رگ cephalic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results Cephalic vein was well exposed with horizontal incision.
[ترجمه گوگل]نتایج ورید سفالیک با برش افقی به خوبی نمایان شد
[ترجمه ترگمان]نتایج سیاه رگ cephalic به خوبی با برش افقی نوردهی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: The cephalic vein and the cut coracobrachial muscle - short head of biceps brachii muscle must be medially spaced out.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: ورید سفالیک و عضله کوراکوبراکیال بریده شده - سر کوتاه عضله دوسر بازویی باید به‌واسطه فاصله داشته باشند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ورید اجوف و برش کوتاه ماهیچه عضلات دو سر بازو باید به فاصله کمی از هم فاصله داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion The cephalic vein or basilic vein in the elbow can be chosen for centripetal puncture during the early period of arteriovenous internal fistula in hemodialysis patients.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری ورید سفالیک یا ورید بازیلیک در آرنج را می‌توان برای سوراخ کردن مرکز در طی دوره اولیه فیستول داخلی شریانی وریدی در بیماران همودیالیزی انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیاه رگ ریوی و یا سیاه رگ ریوی در بازو را می توان برای puncture centripetal در طول نخستین دوره فیستول درونی arteriovenous در بیماران hemodialysis انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tubby body obesity, forehead, head cephalic, occipital and Yuhina are black, about 60 centimeters Yuhina.
[ترجمه گوگل]چاقی بدن چاق، پیشانی، سر سفالیک، اکسیپیتال و یوهینا سیاه هستند، حدود 60 سانتی متر یوهینا
[ترجمه ترگمان]چاقی بدن، پیشانی، cephalic، پس سر، پس سر و Yuhina سیاه، حدود ۶۰ سانتی متر مربع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Having a head of medium breadth, with a cephalic index between 76 and 80.
[ترجمه گوگل]داشتن هد با وسعت متوسط، با شاخص سفالیک بین 76 تا 80
[ترجمه ترگمان]داشتن یک سری of متوسط با یک شاخص cephalic بین ۷۶ تا ۸۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cephalic veins are sometimes difficult to isolate.
[ترجمه گوگل]جداسازی وریدهای سفالیک گاهی دشوار است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات ایزوله کردن veins دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their average Value, Satistics equation and Cephalic index were gotten by statistics analysis. And then their sex difference and district one were tested.
[ترجمه گوگل]میانگین ارزش، معادله Satistics و شاخص Cephalic با تجزیه و تحلیل آماری به دست آمد و سپس تفاوت جنسیتی و ناحیه یک آنها مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]میانگین مقدار آن ها، معادله Satistics و شاخص cephalic به وسیله آنالیز آمار بدست آمد و سپس تفاوت جنسیت و ناحیه ای که مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective:To investigate the application of cephalic presentation score in predicting the mode of labour in nulliparous women with term singleton fetus with cephalic presentation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کاربرد نمره تظاهرات سفالیک در پیش بینی نحوه زایمان در زنان نخست زا با جنین یک قلو ترم با تظاهرات سفالیک
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق در مورد کاربرد امتیاز نمایش cephalic در پیش بینی حالت کار در nulliparous زن با term singleton fetus با ارائه cephalic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دماغی (صفت)
cacuminal, mental, cerebral, cephalic

راسی (صفت)
capital, cephalic, capitate, immovable

وابسته به سر (صفت)
cephalic

وابسته به مغز کله (صفت)
cephalic

تخصصی

[زمین شناسی] سری تعلق داشتن یا وابسته بودن به سَر؛ خصوصاً در جهت یا به سو، یا قرار گرفته بر روی، درون یا نزدیک سر (مانند سپر سری یک اسکلت خارجی سخت پوست) که ناحیه سر را می پوشاند؛ یا یک تیغ یا خارسری که به وسیله سفالون یا سر یک تریلوبیت حمل می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the head

پیشنهاد کاربران


His son sat down his head and his nose in the same way last night
پسر او دیشب سرو کله و دماغ خود را با خاک یکسان نمود
His son sat down his head and his nose in the same way last night
پسر او ( پسرش ) دیشب سرو کله و دماغ خود را با خاک یکسان نمود
درجنین شناسی به معنی سَری است

بپرس