cavalry

/ˈkævəlri//ˈkævəlri/

معنی: خیل، سواره نظام
معانی دیگر: (ارتش) سواره نظام (در گذشته به سربازان سوار بر اسب اطلاق می شد ولی امروزه به نیروهای موتوریزه نیز اطلاق می شود)، اسوار، اسواران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cavalries
مشتقات: cavalryman (n.)
• : تعریف: troops mounted on horseback or in armored carriers or helicopters, or the branch of military service composed of such troops.
مترادف: horse, troopers
مشابه: dragoons, horsemen, hussars, Mounties

جمله های نمونه

1. a cavalry charge
تک سواره نظام،حمله ی سواره نظام

2. he launched his cavalry against them
او با سواره نظام خود بر آنها تاخت.

3. The cavalry is much superior in mobility to the infantry.
[ترجمه فریبرز پالیزبان کرمانشاهی] از منظر جابجایی نیروها سواره نظام برتری زیادی نسبت به پیاده نظام دارد.
|
[ترجمه گوگل]سواره نظام از نظر تحرک بسیار برتر از پیاده نظام است
[ترجمه ترگمان] سواره نظام در حرکت پیاده نظام خیلی برتری داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was once an officer in the cavalry.
[ترجمه گوگل]او زمانی افسر سواره نظام بود
[ترجمه ترگمان]افسر سوار نظام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cavalry commander predicted that many Sioux would bite the dust if they attacked the fort.
[ترجمه گوگل]فرمانده سواره نظام پیش بینی کرد که بسیاری از سیوها اگر به قلعه حمله کنند، گرد و غبار را گاز خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]فرمانده سواره نظام پیش بینی کرده بود که اگر به دژ حمله کنند، بسیاری از Sioux گرد و غبار را گاز می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cavalry wore a suit of light armour and carried a shield.
[ترجمه گوگل]سواره نظام زره سبک می پوشید و سپر حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]سواره نظام یک کت با زره روشن به تن کرده و سپر خود را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cavalry unit must be remounted immediately.
[ترجمه گوگل]واحد سواره نظام باید فوراً سوار شود
[ترجمه ترگمان]دسته سوار باید بلافاصله دوباره سوار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cavalry coursed the fleeing troops.
[ترجمه گوگل]سواره نظام سربازان فراری را دور زد
[ترجمه ترگمان]سواره نظام در حال فرار از سربازان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cavalry charged down on the defenceless villagers.
[ترجمه گوگل]سواره نظام بر روستاییان بی دفاع حمله کردند
[ترجمه ترگمان]سواره نظام به روستائیان بی دفاع حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Black Prince led a cavalry charge against them.
[ترجمه گوگل]شاهزاده سیاه یک حمله سواره نظام را علیه آنها رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده به لک به سواران حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cavalry charged up the hill to engage the rebels.
[ترجمه گوگل]سواره نظام برای درگیر شدن با شورشیان از تپه بالا رفت
[ترجمه ترگمان]سواره نظام از تپه بالا رفت تا شورشیان را درگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cavalry scattered them and chased them off the field.
[ترجمه گوگل]سواره نظام آنها را پراکنده کرده و از میدان بیرون کردند
[ترجمه ترگمان]سواره نظام آن ها را پراکنده کرد و آن ها را از زمین بیرون راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The next morning Vauban and his horde of cavalry trotted into the castle grounds as if they were a welcoming relief.
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد واوبن و گروه سواره نظامش به داخل محوطه قلعه رفتند، گویی که یک تسکین پذیرایی بودند
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، و وبان و horde سوار نظام به محوطه قلعه تاختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیل (اسم)
troop, tribe, strain, bivouac, camping, regiment, cavalry, camp, camping ground, drove of horses

سواره نظام (اسم)
cavalry, horse, dragoon, horse cavalry, yeomanry

انگلیسی به انگلیسی

• troops that serve on horseback, mobile military unit on horseback or motor vehicles
in an army, the cavalry used to be the group of soldiers who rode horses. nowadays, it is usually the part of the army that uses armoured vehicles.

پیشنهاد کاربران

سواره نظام
۱. سواره نظام ( اسب سواران یک سپاه در گذشته - اما الان بجای اسب وسایل نقلیه را میرانند )
۲. گُلگتا ( نام تپه ای است که رومی ها در آن عیسی مسیح را به صلیب کشیدند. گلگتا در بیرون دیوارهای دفاعی اورشلیم ( أسوار القدس ) واقع است. نام این تپه در هر چهار انجیل آمده است )
...
[مشاهده متن کامل]

۳. گلگتا یا کالواری ( انگلیسی: Calvary ) نوعی مکان مقدس مسیحی است که بر روی دامنهٔ تپه ای با نیت نمایش رنج های عیسی میسح در بالارفتن از تپهٔ گلگتا ساخته می شود. گلگتا از مجموعه نمازخانه و کلیساهایی تشکیل شده که زائرین با یاد کردن از مصائب عیسی از آن عبور می کنند. ( این یک اسم عام هست و نه خاص - یعنی میتونه هرجایی باشه نه فقط اورشلیم )
۴. تجربه رنج روانی معمولاً شدید
۵. مجسمه یا نقاشی که نشان دهنده مصلوب شدن عیسی مسیح است - تصویری در فضای باز از مصلوب شدن عیسی
❌تعاریف انگلیسی :
1. the part of an army that in the past had soldiers who rode horses and that now has soldiers who ride in vehicles or helicopters
2. ( Location outside Jerusalem ( Golgotha
3. A calvary, also called calvary hill, Sacred Mount, or Sacred Mountain, is a type of Christian sacred place, built on the slopes of a hill, composed by a set of chapels, usually laid out in the form of a pilgrims' way. It is intended to represent the passion of Jesus Christ and takes its name after Calvary, the hill in Jerusalem where, according to tradition, Jesus was crucified
4. an experience of usually intense mental suffering
an experience or occasion of extreme suffering, especially mental suffering.
5. an open - air representation of the crucifixion of Jesus
a sculpture or painting representing the crucifixion of Jesus Christ
❌ مثال ها :
◀️ The Plaza Mayor is dominated by a calvary
◀️The cavalry were brought in to support the mission
◀️cavalry forces/officers/troops
◀️ Adjacent to Schenley Park are Homewood and Calvary cemeteries; and adjacent to Highland Park is Allegheny cemetery
◀️ A controversy on a doctrinal point - " Did God die on Calvary?
◀️ For Jesus this meant self - sacrifice to the hell of Calvary, to death on a cross
◀️ Jones request the pleasure of your company at the marriage of their daughter Meredith Anne Jones to Jonathon Francis Wade on Saturday, April 23, 2011 at five o'clock in the afternoon at Calvary Baptist Church, Rockport, Indiana
❌ در مورد معنی اول این کلمه که میشه سواره نظام یه واژه دیگه هم هست که باید بدونید. واژه Infantry ( پیاده نظام ) که به همراه Cavalry تشکیل یک ارتش را میدهند باهم. . .
Infantey :
the part of an army that has soldiers who fight on foot

گروه نجات و یا نیروی پشتیبانی

بپرس