catch 22


رسیدن به، به حساب کسی رسیدن، اثر سو کردن

انگلیسی به انگلیسی

• novel by joseph heller
unreasonable difficult situation or predicament in which a person is trapped between two rationally opposing regulations which prevent and make it impossible to reach a successful action

پیشنهاد کاربران

اینهمه گفتید
یک کلام میگفتید:
دور باطل!
در دور باطل گیر افتادن ، دوسر باخت ، مخمصه
گیر افتادن در وضعیتی که در دور باطله و امکان نداره آدم بتونه ازش رهایی پیدا کنه.
نتیجه منطقی، منطق چیزی رو گفتن، به یک نتیجه ای رسیدن.
�Catch - 22� به عنوان یکی از اصطلاحات وارد زبان انگلیسی شده است و معمولاً به موقعیت هایی که در آن باخت قطعی است اطلاق می شود؛ بدین ترتیب که فرد در موقعیتی دشوار قرار می گیرد که از آن گریزی ندارد، چرا که برای حل �مشکل الف� باید �عمل ب� را انجام دهد؛ اما �عمل ب� را تنها زمانی می تواند انجام دهد که �مشکل الف� را نداشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
عبارت catch - 22 یعنی قرار گرفتن بر سر دوراهی، می توان آن را در فارسی به "دو سر باخت" ترجمه کرد.

مشکل حل نشدنی .
مثل زندگی نرمال برای جوانان در شرایط فعلی .
دور باطل/ پارادوکس/ گرۀ کور/ مخمصه/ مشکل لا ینحل
SYNONYM=vicious circle
e. g. : if you don't have a place to stay, you can't get a job and with no job, you can't get an apartment. it's a catch - 22 situation
catch 22:
an impossible situation where you are prevented from doing one thing until you have done another thing that you cannot do until you have done the first thing:
زمانی که شما برای انجام کاری باید کار دیگه ای رو انجام بدید اما بزون انجام کار دوم انجام کار اول امکان پذیر نیست ( حکایت شغل و ازدواج )
یارو میره خواستگاری بهش دختر نمیدن میکن کار نداری، میره استخدام بشه ، میکن به مجرد کار نمیدیم.
به حساب کسی رسیدن
دو - سر - باخت
پارادوکس
برگرفته از رمان جوزف هلر
موقعیتی دشوار که فرد در آن هر گزینه ای را برگزیند، باز هم بازنده است.
مخمصه، مشکل حل نشدنی ، گره کور
مسئله بغرنج. معمای پردردسر
چرخه مشکلات
مثل چوب دو سر طلا
شرایط بغرنج
نام رمانی از Joseph Heller
دوراهی گریزناپذیر
گره کور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس