cassette

/kəˈset//kəˈset/

معنی: جعبه کوچک جای جواهرات، کاست
معانی دیگر: (دوربین عکاسی) کاست فیلم، casket : جعبه کوچک جای جواهرات، تابوت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a compact case for film, or audio or video tape, used to facilitate leading a camera or recorder.

جمله های نمونه

1. He inserted the cassette and pressed the 'play' button.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] نوار کاست را وارد کرد و کلید خواندن را فشار داد
|
[ترجمه گوگل]کاست را وارد کرد و دکمه پخش را فشار داد
[ترجمه ترگمان]کاست را وارد کرد و دکمه نمایش را فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A cassette tape recorder can easily record sound on and play sound back from tape.
[ترجمه گوگل]ضبط نوار کاست می تواند به راحتی صدا را روی نوار ضبط کند و صدا را از نوار پخش کند
[ترجمه ترگمان]ضبط نوار کاست می تواند به راحتی صدا را ضبط کند و از نوار پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He inserted a cassette into the machine.
[ترجمه گوگل]او یک کاست را داخل دستگاه قرار داد
[ترجمه ترگمان]کاست را وارد دستگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Put another cassette in the cassette recorder.
[ترجمه گوگل]یک کاست دیگر را در ضبط کاست قرار دهید
[ترجمه ترگمان]کاست را در ضبط صوت قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I swapped him my CD for his cassette.
[ترجمه گوگل]سی دی ام را با کاستش برایش عوض کردم
[ترجمه ترگمان]سی دی من رو با کاست اون عوض کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new album is available on vinyl, cassette, or compact disc.
[ترجمه گوگل]آلبوم جدید بر روی وینیل، کاست یا دیسک فشرده در دسترس است
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدید در نوار vinyl، کاست، یا دیسک فشرده موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Put a new cassette in the cassette recorder to see whether it works normally.
[ترجمه گوگل]یک نوار کاست جدید در ضبط کاست قرار دهید تا ببینید که آیا به طور معمول کار می کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]کاست جدید را در ضبط صوت قرار دهید تا ببینید آیا به طور عادی کار می کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now available on cassette or CD!
[ترجمه گوگل]اکنون در نوار کاست یا سی دی موجود است!
[ترجمه ترگمان]حالا در سی دی یا سی دی در دسترس باشید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Walt and I referred to a video cassette of the original footage to check continuity and lighting.
[ترجمه گوگل]من و والت برای بررسی تداوم و روشنایی به یک نوار ویدئویی از فیلم اصلی مراجعه کردیم
[ترجمه ترگمان]والت و من به یک کاست ویدیویی از فیلم اصلی اشاره کردیم تا تداوم و نورپردازی را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is that cassette still obtainable?
[ترجمه گوگل]آیا آن کاست هنوز قابل تهیه است؟
[ترجمه ترگمان]هنوز cassette؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I rewound the cassette and played her voice back to her.
[ترجمه گوگل]نوار کاست را پیچاندم و صدایش را برایش پخش کردم
[ترجمه ترگمان]من کاست را آوردم و صدایش را به او برگرداندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She put on a U2 cassette.
[ترجمه گوگل]او یک کاست U2 گذاشت
[ترجمه ترگمان]نوار U۲ را پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A cassette/radio is included at no extra cost .
[ترجمه گوگل]یک کاست/رادیو بدون هزینه اضافی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]یک کاست \/ رادیو اصلا هزینه اضافی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was enthusing about his new pocket cassette recorder.
[ترجمه گوگل]او مشتاق ضبط کاست جیبی جدیدش بود
[ترجمه ترگمان]اون داشت در مورد اون ضبط صوتی جدیدش حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Your tape deck has chewed up my cassette!
[ترجمه گوگل]دک نوار شما کاست مرا جویده است!
[ترجمه ترگمان] نوار چسب شما کاست منو خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جعبه کوچک جای جواهرات (اسم)
casket, jewel box, jewel case, cassette

کاست (اسم)
casket, cassette, sagger

تخصصی

[سینما] کاست [نوعی فیلمدان و نواردان ] - نوار خشابی

انگلیسی به انگلیسی

• cartridge which holds film (photography); cartridge that holds magnetic tape or videotape (i.e. video cassette)
a cassette is a small, flat rectangular plastic container with magnetic tape inside which is used for recording and playing back sounds.

پیشنهاد کاربران

cassette 2 ( n ) =a plastic case containing film that can be put into a camera
cassette
cassette 1 ( n ) ( kəˈsɛt ) =a small, flat, plastic case containing tape for playing or recording music or sound, e. g. available on cassette.
cassette
نوار کاست
cassette
نوار
واژه های مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محفظه ای که در آن نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری، در دو جهت حرکت کند.
cassette 1
پوش نوار
واژه های مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محفظه ای که در آن نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری، در دو جهت حرکت کند.
...
[مشاهده متن کامل]

[فتوکپی و چاپگر] سینی کاغذ
شکل زیر یک کاست پخش کننده و ضبط کننده را نشان میدهد.

cassette
cassette ( عمومی )
واژه مصوب: پوش نوار
تعریف: محفظه‏ای که در آن نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری، در دو جهت حرکت کند
نوار جعبه
قاب
جای نوار ، جا نواری ، قاب نوار
جای فیلم ، جا فیلمی ، قاب فیلم
[دستگاه چاپ و چاپگر]
سینی کاغذ

بپرس