cardinal

/ˈkɑːrdɪnl̩//ˈkɑːdɪnl̩/

معنی: کاردینال، سهره کاکل قرمز امریکایی، اعداد اصلی، اصلی، اساسی
معانی دیگر: ژاکت، پیراهن پشمی (که بی یقه و آستین بلند است و جلو آن دکمه می خورد و معمولا با دست بافته شده است) (cardigan sweater هم می گویند)، (کلیسای کاتولیک) کاردینال، مطران بلند پایه (که توسط پاپ گزین می شود و در رایزن کده ی پاپ عضو است)، عمده، پراهمیت، مهم، بنیادین، (گناه) کبیره، قرمز سیر، سرخ (مثل جامه ی کاردینال ها)، ردای کوتاه و باشلق دار زنانه (که در قرن هجدهم رسم بود)، (جانورشناسی) سهره ی کاکل قرمز امریکایی (cardinalis cardinalis)، فینچ، سهره (انواع پرندگان تیره ی emberizidae)، عدداصلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in the Roman Catholic Church, an official appointed by the pope and second in rank to him.
مشابه: archbishop, bishop, prelate, priest

(2) تعریف: a North American crested grosbeak, of which the male has bright red plumage and a black face and throat.
مشابه: bird, finch, grosbeak, songbird

(3) تعریف: a cardinal number.
مترادف: prime
صفت ( adjective )
مشتقات: cardinally (adv.), cardinalship (n.)
• : تعریف: first and foremost in importance.
مترادف: first, foremost, main, primary, prime, principal
متضاد: secondary, unimportant
مشابه: basic, capital, central, chief, essential, fundamental, key, lead, leading, master

- Pride and envy are considered cardinal sins in Christianity.
[ترجمه گوگل] غرور و حسادت در مسیحیت گناهان اصلی تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان] غرور و حسد در مسیحیت گناه اصلی محسوب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She gave an hour-long speech, thus breaking a cardinal rule of public speaking.
[ترجمه مرتضی] با یک ساعت سخنرانی طولانی او، قانون اساسی سخنرانی عمومی نقض شد.
|
[ترجمه گوگل] او یک سخنرانی یک ساعته ایراد کرد و به این ترتیب قانون اساسی سخنرانی در جمع را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان] پس از یک ساعت صحبت طولانی، به این ترتیب یک قانون اساسی در ملا عام اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In our family, not recycling paper is a cardinal sin.
[ترجمه گوگل] در خانواده ما بازیافت نکردن کاغذ گناه بزرگی است
[ترجمه ترگمان] در خانواده ما، نه کاغذ بازیافت، یک گناه اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cardinal number
عدد اصلی

2. cardinal humors
چهار خلط،اخلاط اربعه،چهارگش

3. a cardinal sin
گناه کبیره

4. we must become aware of the cardinal importance of roads and railways
ما باید به اهمیت بنیادین راه و راه آهن پی ببریم.

5. Force, and fraud, are in war the two cardinal virtues.
[ترجمه گوگل]زور و تقلب، دو فضیلت اصلی در جنگ هستند
[ترجمه ترگمان]نیرو، و کلاه برداری، در جنگ دو فضیلت اصلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cardinal Daly has said that churches should not be used for profane or secular purposes.
[ترجمه گوگل]کاردینال دالی گفته است که کلیساها نباید برای مقاصد غیر مذهبی یا غیر مذهبی استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]کاردینال دالی گفته است که کلیسا نباید برای اهداف دنیوی و دنیوی استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I committed the physician's cardinal sin: I got involved with my patients.
[ترجمه گوگل]من مرتکب گناه بزرگ پزشک شدم: با بیمارانم درگیر شدم
[ترجمه ترگمان]من گناه اصلی پزشک را مرتکب شدم؛ من با بیمارم درگیر شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a matter of cardinal significance.
[ترجمه گوگل]این موضوع از اهمیت اساسی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این یک امر مهم و مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were encouraged by a promise from Cardinal Winning.
[ترجمه گوگل]آنها با قول کاردینال وینینگ تشویق شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به وعده کاردینال Winning تشویق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a salesman, your cardinal rule is to do everything you can to satisfy a customer.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فروشنده، قانون اصلی شما این است که هر کاری که می توانید برای جلب رضایت مشتری انجام دهید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک فروشنده، قاعده اصلی شما این است که هر کاری که می توانید انجام دهید تا مشتری را راضی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Having clean hands is one of the cardinal rules when preparing food.
[ترجمه گوگل]داشتن دست های تمیز یکی از قوانین اساسی در تهیه غذا است
[ترجمه ترگمان]داشتن دست تمیز یکی از قوانین اصلی در هنگام آماده کردن غذا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We batted a cardinal question of right and wrong.
[ترجمه گوگل]ما با یک سوال اساسی در مورد درست و غلط روبرو شدیم
[ترجمه ترگمان]ما به یک سوال اصلی از درست و غلط ضربه زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He committed the cardinal sin of criticizing his teammates.
[ترجمه گوگل]او مرتکب گناه بزرگی شد که از هم تیمی هایش انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]او گناه اصلی انتقاد از هم تیمی هایش را مرتکب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When Cardinal Spellman was presiding, he had such difficulty making himself understood that he had to have some one speak for him.
[ترجمه گوگل]زمانی که کاردینال اسپلمن ریاست آن را برعهده داشت، به سختی توانست خودش را بفهمد که باید کسی را به جای او صحبت کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که Cardinal Spellman ریاست جلسه را بر عهده گرفت، به زحمت توانست بفهمد که او باید کسی را داشته باشد که با او صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Thomas Cardinal Bourchier, former Archbishop of Canterbury and chancellor, was appointed to head the deputation.
[ترجمه گوگل]توماس کاردینال بورچیه، اسقف اعظم سابق کانتربری و صدراعظم، به ریاست این معاونت منصوب شد
[ترجمه ترگمان]تامس Cardinal، اسقف اعظم کنتربری و صدراعظم، به ریاست هیات نمایندگان منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاردینال (اسم)
cardinal

سهره کاکل قرمز امریکایی (اسم)
cardinal

اعداد اصلی (اسم)
cardinal

اصلی (صفت)
elementary, primary, initial, aboriginal, primitive, main, original, principal, basic, net, genuine, prime, essential, head, organic, arch, inherent, intrinsic, innate, fundamental, cardinal, immanent, normative, germinal, first-hand, seminal, ingrown, quintessential, primordial

اساسی (صفت)
basic, material, net, ground, essential, organic, pivotal, basal, fundamental, substantial, vital, basilar, cardinal, earthshaking, meaty, primordial

تخصصی

[ریاضیات] اصلی
[آب و خاک] عدد اصلی

انگلیسی به انگلیسی

• high ranking official of the roman catholic church; deep red color; crested finch (type of bird)
main, primary, fundamental
a cardinal is a high-ranking priest in the catholic church.
cardinal means extremely important; a formal use.

پیشنهاد کاربران

⭕️ 𝘾𝙖𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد اصلی / اساسی
One _ two _ three _ four _ five
⭕️ 𝙊𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد ترتیبی
first _ second _ third _ fourth _ fifth
Deacon: روحانیان مسیحی که عموماً در آخرین مرحله آموزش برای کشیشی هستند. آنها می توانند غسل تعمید، شاهد ازدواج، و مراسم تدفین انجام دهند.
Deacon : Deacon پس از فارغ التحصیلی یک Priest می شود و می توانند مراسم عشای ربانی را انجام دهند، اعتراف کنند و مسح بیماران را انجام دهند. کشیش ها همچنین می توانند مراسم ازدواج مقدس را انجام دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

Bishop: اسقف ها کسانی هستند که مراسم مقدس کامل و دستورات مقدس را برگزار می کنند. باید 35 سال سن داشته باشند، حداقل پنج سال قبل تعیین شده و دارای مدرک دکترای الهیات باشند
Archbishop: اسقف اعظم اسقف های مهمی هستند. آنها بر مناطق وسیعی از کلیساها به نام اسقف نشینی نظارت می کنند.
Cardinal:
کاردینال ها اسقف های برجسته و اعضای کالج کاردینال ها هستند. بزرگترین وظیفه آنها شرکت در کنفرانس پاپ است یعنی رای دادن به پاپ جدید
Pope: بالاترین افتخاری که یک روحانی کاتولیک می تواند دریافت کند این است که به عنوان رهبر کلیسای کاتولیک انتخاب شود پاپ بر کلیسای کاتولیک به شیوه ای بسیار شبیه به یک کشور حکومت می کند و او رئیس دولت شهر واتیکان است.

A high - ranking official in the Catholic Church, responsible for electing the Pope and advising him
یک مقام عالی رتبه در کلیسای کاتولیک، مسئول انتخاب پاپ و مشاوره به او
کاردینال یک مقام رسمی کلیسایی و بالاترین مقام کاتولیک ها پس از پاپ است. کاردینال ها ردایی سرخ رنگ به همراه کلاهی سرخ رنگ بر تن می کنند. کاردینال ها، وظیفه انتخاب پاپ را نیز بر عهده دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

Cardinals elect and advise the Pope

cardinal
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cardinal?q=Cardinal • https://en.wikipedia.org/wiki/Cardinal_(Catholic_Church)
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : cardinal / cardinality
✅️ صفت ( adjective ) : cardinal
✅️ قید ( adverb ) : cardinally
cardinal از کلمه ی cardo در زبان لاتین منشا گرفته است که به معنای لولا یا پاشنه ی در است. بنابراین چنان که در بر پاشنه اش می چرخد، چیزی که cardinal است، یعنی نقشی محوری و اساسی دارد .
نقل به مضمون از پی نوشت کتاب در باب شجاعت، نوشته ی جفری اسکار، ترجمه ی رسول سعدونی، نشر بیدگل .
قاعده مهم
از القاب کلیسا
نوعی پرنده آواز خوان a song bird
نوعی رنگ قرمز
اساسی ، ضروری، اصلی an essential component
A cardinal rule
Prudence is a cardinal virtue
عدد اصلی
کاردینال
لقبی مربوط به یکی از مقامات کلیسای کاتولیک

بپرس