canning

/ˈkænɪŋ//ˈkænɪŋ/

کنسروسازی، در قوطی یا شیشه کردن، در قوطی یا شیشه کردن a canning factory کارخانهی کنسرو سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act, process, or business of preserving foods in cans or jars.

جمله های نمونه

1. a canning factory
کارخانه ی کنسرو سازی

2. Shrimp are sized and selected for canning.
[ترجمه گوگل]میگوها اندازه و برای کنسرو انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]Shrimp به اندازه کافی بزرگ هستند و برای کنسرو کردن انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A Ferguson penalty after Canning had fouled Ferris needlessly in the corner of the box made it two.
[ترجمه گوگل]یک پنالتی فرگوسن بعد از اینکه کنینگ بیهوده در گوشه محوطه جریمه روی فریس خطا کرد، نتیجه را به دو تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]یک مجازات فرگوسن پس از آن که کنینگ in در گوشه جعبه به طور غیر ضروری Ferris کرده بودند آن را به دو قسمت تقسیم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Canning was a very traditional Englishman but he had a surprisingly romantic side to him as well.
[ترجمه گوگل]کنینگ یک انگلیسی بسیار سنتی بود، اما جنبه رمانتیک شگفت انگیزی نیز برای او داشت
[ترجمه ترگمان]canning یک انگلیسی بسیار سنتی بود، اما به طرز شگفت انگیزی جنبه شاعرانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Canning and Lamb were flanked by police in the oak-panelled courtroom and stared straight ahead throughout the hearing, saying nothing.
[ترجمه گوگل]کنینگ و لم در کنار پلیس در سالن دادگاه پوشیده از چوب بلوط قرار گرفتند و در طول جلسه مستقیم به جلو خیره شدند و چیزی نگفتند
[ترجمه ترگمان]برن و لم در دو طرف دادگاه با پلیس در کنار پلیس قرار داشتند و مستقیم به جلو چشم دوخته بودند، و در تمام مدت شنوایی، مستقیم به جلو خیره شده بودند و چیزی نمی گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Freezing and canning can be reliable methods of preserving foods but the cook-chill method is inadequately regulated.
[ترجمه گوگل]انجماد و کنسرو کردن می‌توانند روش‌های قابل‌اعتمادی برای نگهداری غذاها باشند، اما روش پخت و پز به اندازه کافی تنظیم نشده است
[ترجمه ترگمان]کنسرو کردن یخ زده و کنسرو کردن می تواند روش های مطمئنی برای حفظ غذاها باشد اما روش پخت - chill هنوز منظم نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The canning food can save.
[ترجمه گوگل]کنسرو غذا می تواند باعث صرفه جویی شود
[ترجمه ترگمان]غذاهای کنسرو شده می توانند ذخیره شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some are employed in processing fish, such as canning and freezing, while others are manning and servicing the trawlers.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در فرآوری ماهی مانند کنسرو کردن و انجماد کردن استفاده می‌شوند، در حالی که برخی دیگر در حال نگهداری و سرویس دهی به ترال‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها در پردازش ماهی، مانند کنسرو کردن و منجمد کردن، به کار گرفته می شوند در حالی که سایرین در حال کار گرفتن و تعمیر کشتی های ماهیگیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Presumably the freezing or canning of peas or the turning of meat into sausages would amount to such an industrial process.
[ترجمه گوگل]احتمالاً منجمد کردن یا کنسرو کردن نخود فرنگی یا تبدیل گوشت به سوسیس و کالباس می تواند چنین فرآیند صنعتی باشد
[ترجمه ترگمان]احتمالا منجمد کردن یا کنسرو کردن نخود و یا تبدیل گوشت به کالباس، منجر به چنین فرآیند صنعتی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shrimp are sized for canning into large, medium and small.
[ترجمه گوگل]میگوها برای کنسرو کردن به بزرگ، متوسط ​​و کوچک اندازه می شوند
[ترجمه ترگمان]Shrimp برای کنسرو کردن به بزرگ، متوسط و کوچک به اندازه کافی بزرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Canning and freezing are not the only ways to keep fish for future use.
[ترجمه گوگل]کنسرو کردن و انجماد کردن تنها راه برای نگهداری ماهی برای استفاده در آینده نیست
[ترجمه ترگمان]کنسرو کردن کنسرو و یخ زدن تنها راه نگهداری ماهی برای استفاده در آینده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Practicing the electronical wages manages, canning let the human resource manage the personnel to set free out from the heavy fragmentary on the desk work, completing the more important work.
[ترجمه گوگل]تمرین دستمزد الکترونیکی مدیریت می کند، به منابع انسانی اجازه می دهد تا پرسنل را مدیریت کنند تا از پراکندگی سنگین روی میز رها شوند و کارهای مهم تر را تکمیل کنند
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست مزد electronical مدیریت می شود، کنسرو کردن به منابع انسانی اجازه می دهد تا پرسنل از هم گسیخته و پراکنده بر روی کار میز کار کنند و کاره ای مهم تری را به پایان برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Canning factory in the territory of city.
[ترجمه گوگل]کارخانه کنسرو سازی در محدوده شهر
[ترجمه ترگمان]کارخانه کنسروسازی در قلمرو شهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1826 the British foreign secretary, George Canning, boasted that he had "called the new world into existence to redress the balance of the old. "
[ترجمه گوگل]در سال 1826، وزیر امور خارجه بریتانیا، جورج کانینگ، به خود می بالید که "جهان جدید را به وجود آورده است تا تعادل دنیای قدیم را اصلاح کند "
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۲۶ میلادی، وزیر امور خارجه بریتانیا، جورج کنینگ، مدعی شد که \" جهان جدید را به وجود آورده است تا توازن نظام را جبران کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] قوطی سازی، قوطی پرکنی
[صنایع غذایی] قوطی کردن: پر کردن قوطی یا شیشه از مواد غذایی و پاستوریزه یا استریل کردن آن را گویند
[بهداشت] کنسرو سازی

انگلیسی به انگلیسی

• act or process of preserving foodstuffs in sealed cans

پیشنهاد کاربران

کنسرو کردن
دربست
Canning street house
خانه دربست ویلایی
کنسروسازی

بپرس