cafe

/kəˈfeɪ//ˈkæfeɪ/

معنی: رستوران، کافه
معانی دیگر: رستوران، کافه

جمله های نمونه

1. cafe au lait
شیر قهوه

2. a cafe where local intelligentsia gathered
کافه ای که روشنفکران محلی در آن گرد می آمدند.

3. If there's a cafe nearby, we could stop for a snack.
[ترجمه Me] اگر اینجا یک رستوران باشه ما برای میان وعده توقف میکنیم
|
[ترجمه Kate] اگر یک کافه در آن نزدیکی وجود داشته باشد، ما برای خوردن میان وعده در آنجا توقف می کنیم.
|
[ترجمه پانته آ نوحی ] اگر ای اطراف یک کافه باشد ما میتونیم برای میان وعده صبر کنیم
|
[ترجمه Muhammad] اگر در نزدیکی اینجا رستورانی باشد برای خوردن میان وعدهتوقف کنیم
|
[ترجمه Hosna] اگر یک کافه این نزدیکی باشد ، ما میتوانیم برای خوردن یک اسنک توقف کنیم .
|
[ترجمه گوگل]اگر کافه ای در این نزدیکی هست، می توانیم برای یک میان وعده توقف کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر یک کافه در آن نزدیکی وجود داشته باشد، ما می توانیم یک اسنک را متوقف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This cafe is a rendezvous for writers and artists.
[ترجمه گوگل]این کافه میعادگاه نویسندگان و هنرمندان است
[ترجمه ترگمان]این کافه a برای نویسندگان و هنرمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cafe was divided up by glass partitions.
[ترجمه گوگل]کافه با پارتیشن های شیشه ای تقسیم شده بود
[ترجمه ترگمان]کافه با بخش های شیشه ای تقسیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a pleasant little cafe bar a hundred yards down the road.
[ترجمه گوگل]یک کافه بار کوچک دلپذیر صد متری پایین تر از جاده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک کافه کوچک pleasant در صد متری جاده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This cafe keeps late into the night.
[ترجمه Me] این رستوران تا اخر شب باز است
|
[ترجمه Kourosh] این کافه تا اواخر شب است
|
[ترجمه 🥰] این رستوران تا اواخر شب باز است
|
[ترجمه کیمیاآقاملایی] این کافه تا پاسی از شب کار می کند
|
[ترجمه reza kohkan] این کافه باز است
|
[ترجمه گوگل]این کافه تا پاسی از شب کار می کند
[ترجمه ترگمان]این کافه تا شب دیر می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We managed to beg a meal from the cafe owner.
[ترجمه عاشق] ما تونستیم از صاحب کافه غذا سفارش دهیم
|
[ترجمه گوگل]ما موفق شدیم از صاحب کافه یک غذا التماس کنیم
[ترجمه ترگمان] موفق شدیم از صاحب خونه غذا سفارش بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the rain started, we dived into a cafe.
[ترجمه 🥰] وقتی باران شروع شد ؛ ما به یک کافه رفتیم
|
[ترجمه گوگل]وقتی بارون شروع شد، شیرجه زدیم توی یه کافه
[ترجمه ترگمان]وقتی باران شروع شد، ما به یک کافه سرازیر شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is a cafe on the other side of the lake.
[ترجمه فاطمه] یک کافه در طرف دیگر دریاچه است
|
[ترجمه Amir] در آن طرف دریاچه یک کافه وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]در آن طرف دریاچه یک کافه وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه کافه اونور دریاچه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We found a cheap and cheerful cafe .
[ترجمه گوگل]ما یک کافه ارزان و شاد پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان]یه کافه ارزون و شاد پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cafe serves an assortment of gourmet treats.
[ترجمه گوگل]در این کافه انواع غذاهای لذیذ سرو می شود
[ترجمه ترگمان]این کافه، یک مجموعه از treats را سرو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Those young people often sat in the cafe around the corner drinking and telling dirty stories.
[ترجمه گوگل]آن جوانان اغلب در کافه گوشه ای می نشستند و مشروب می خوردند و داستان های کثیف می گفتند
[ترجمه ترگمان]آن جوان ها اغلب در کافه نشسته بودند و گپ می زدند و قصه های مستهجن می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رستوران (اسم)
tavern, restaurant, saloon, buffet, cafe, coffee shop, teashop, eating house

کافه (اسم)
restaurant, buffet, cafe

انگلیسی به انگلیسی

• coffee-shop, restaurant; coffee

پیشنهاد کاربران

Cafe یک واژه ی فرانسوی هست. واژه ی Cafeteria که اسپانیایی هست هم از همین Cafe فرانسوی ریشه گرفته و همه ی اینها از ترکی در زمان عثمانی و قبل تر از آن از عربی ( قهوه ) ریشه گرفتند.
Cafe به معنی قهوه فروشی است. جایی که قهوه میفروشند. در گوگل سرچ کنید Cafe یا Coffee shop عکس مغازه ای رو نمایش میده با تعدادی میز و صندلی که قهوه فروشی میکنه.
...
[مشاهده متن کامل]

ولی من ربط نام کافه یا کافی شاپ که از قهوه گرفته شدند را به مغازه های کافه امروزی نمیفهمم، چون اسمش کافی شاپه ولی به جز قهوه کلی چیز ریز و درشت دیگه هم میفروشن. نوشیدنی های دیگه، کیک و کلوچه و بسیکویت، حتی سالاد و غذاهای سبک دیگه
اما قهوه خانه هم که میگیم هر چیزی توش پیدا میشه جز قهوه، قلیان هست، چایی هست، حتی املت هست ولی قهوه نیست
این شد مثل آچار فرانسه که ساخت انگلیس بود و نه فرانسه
تعریف انگلیسی :
a small restaurant where you can get simple meals and drinks ( such as coffee )

castle of grease ( n. )
( US black ) a restaurant, a caf�
کافی، کافی شاپ
a small restaurant or coffee shop
کافه - کافیشاپ - محل خوردن - رستوران کوچک - محل خوردن عصرانه
رستوران کوچک یا کافه
قهوه خانه، رستوران کوچک برای صرف قهوه یا نسکافه
البته این کلمه در ( Reach1 ( english time5 درس ۲، ( reading ) آمده.
کافی شاپ - رستوران کوچک

کافه _رستوران

کافی شاپ ، کافه
رستوران باغذا های ارزان ( نامرغوب ) ۴
. a place where you can buy drinks and simple meals
کافه، کافی شاپ
البته این کلمه در Reach 1 هم آمده است. 😊 💓
کافه. رستوران. کافی شاپ.
کافه - رستوران
کافه، کافی شاپ
کافه، قهوه ، کافی شاب
A little of restaurant and the food is cheap.
you can eat and drink there
a small restaurant that sells cheap food is a cafe
کافه ، رستوران کوچک
کافی شاپ
a little place for drink or eat food and drinks
کافه یا کفی شاپ و یا رستوران
کافه یا کافی شاپ
کافه، رستوران
کافه و کافی شاپ
کافه، کافی شاپ، رستوران کوچک
یعنی:کافه. رستوران
کافه
کافه. کافی شاپ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس