but then


اما از سوی دیگر، ولی از جهت دیگر

جمله های نمونه

1. I saw him step forward momentarily but then hang back, nervously massaging his hands.
[ترجمه گوگل]دیدم که یک لحظه جلوتر رفت، اما بعد عقب نشست و عصبی دستانش را ماساژ داد
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که به جلو گام بر می داشت، اما بعد عقب می ماند و با حالتی عصبی دست هایش را ماساژ می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But then he decided to play his trump card .
[ترجمه گوگل]اما بعد تصمیم گرفت برگ برنده اش را بازی کند
[ترجمه ترگمان]ولی بعدش تصمیم گرفت که با برگ برنده بازی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I thought the mouse was dead, but then it gave a slight twitch.
[ترجمه گوگل]من فکر کردم موش مرده است، اما بعد کمی تکان داد
[ترجمه ترگمان]، فکر می کردم موش مرده ولی بعدش یه تکون کوچیک خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was briefly famous in his twenties but then sank into obscurity.
[ترجمه گوگل]او برای مدت کوتاهی در بیست سالگی شهرت داشت اما سپس در گمنامی فرو رفت
[ترجمه ترگمان]او به طور مختصر در بیست سالگی مشهور بود، اما بعد به تاریکی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We went through school and college together, but then our paths diverged.
[ترجمه گوگل]مدرسه و دانشگاه را با هم گذراندیم، اما بعد مسیرمان از هم جدا شد
[ترجمه ترگمان]ما با هم به مدرسه و کالج می رفتیم، اما از هم جدا شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She played badly in the first set, but then she turned the tables on her opponent and won the match.
[ترجمه گوگل]او در ست اول بد بازی کرد، اما سپس به حریف خود برگشت و برنده مسابقه شد
[ترجمه ترگمان]اول بد بازی می کرد، اما بعد میزها را به طرف حریف چرخاند و مسابقه را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She made like she was about to leave, but then stayed for hours.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد که می خواهد برود، اما بعد ساعت ها ماند
[ترجمه ترگمان]درست مثل این بود که می خواست از اینجا برود، اما بعد ساعت ها می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was really embarrassed, but then I saw the funny side of it.
[ترجمه گوگل]من واقعا خجالت کشیدم، اما بعد جنبه خنده دار آن را دیدم
[ترجمه ترگمان]واقعا خجالت می کشیدم، اما بعد جنبه خنده دار آن را دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I thought I'd decided, but then doubts started to creep in.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردم تصمیم گرفته‌ام، اما بعد از آن شک‌ها شروع شد
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم تصمیمم را گرفته ام، اما بعد شک و تردید شروع به خزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Originally, we had intended to go to Italy, but then we won the trip to Greece.
[ترجمه گوگل]در ابتدا قصد داشتیم به ایتالیا برویم اما در سفر یونان برنده شدیم
[ترجمه ترگمان]در اصل، ما قصد داشتیم به ایتالیا برویم، اما پس از آن به یونان سفر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He grew up in the country, but then found he preferred the bright lights.
[ترجمه گوگل]او در این کشور بزرگ شد، اما بعد متوجه شد که نورهای روشن را ترجیح می دهد
[ترجمه ترگمان]او در روستا بزرگ شد، اما بعد متوجه شد که نوره ای روشن را ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is better, but then again it costs more.
[ترجمه گوگل]این بهتر است، اما دوباره هزینه بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]این بهتر است، اما دوباره هزینه بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She insists that she did nothing wrong, but then she would say that, wouldn't she?
[ترجمه مینا] او اصرار دارد که کار اشتباهی انجام نداده، اما از طرف دیگر باید هم این را بگوید، اینطور نیست؟
|
[ترجمه گوگل]او اصرار می کند که هیچ اشتباهی نکرده است، اما بعد این را می گوید، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که کار اشتباهی انجام نداده است، اما بعد خواهد گفت، مگر نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I like watching TV but then I wouldn't miss it if I didn't have one.
[ترجمه گوگل]من تماشای تلویزیون را دوست دارم اما اگر تلویزیون را نداشتم آن را از دست نمی دادم
[ترجمه ترگمان]از تماشای تلویزیون خوشم می امد، اما اگر هم نداشتم دلم برایش تنگ می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• but still, but on the other hand

پیشنهاد کاربران

then again
گرچه، با وجود اینکه، در عین حالی که، از طرفی ( از سوی دیگه ) . . John might be ready to help us, but then again might not. جان ممکنه حاضر به کمک باشه، با وجود این ( but then again ) شایدم حاضر به کمک نشد!!
ولی
با این همه
I'd like to go but then i'm busy
دوس دارم ( مایلم ) که برم ولی ( با این همه/با این حال ) کار دارم ( مشغولم ) .
on the other hand
but after more careful consideration or from a different perspective

بپرس