bundle up

/ˈbəndl̩ˈəp//ˈbʌndl̩ʌp/

1- بسته بندی کردن، بستن و کنار گذاشتن، 2- لباس گرم پوشیدن، جامه گرم دربرکردن، زیاد لباس پوشیدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to dress in warm clothing, esp. bulky clothing.
مشابه: wrap

- It's very cold today, so you'd better bundle up!
[ترجمه rey] امروز هوا خیلی سرده، بهتره خودتو بپوشونی
|
[ترجمه سعیده] هوا امروز خیلی سرده ، بهتره زیاد لباس بپوشی
|
[ترجمه گوگل] امروز هوا خیلی سرده، پس بهتره ببندی!
[ترجمه ترگمان] امروز هوا خیلی سرد است، پس بهتر است بقچه را جمع و جور کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Could you bundle up these clothes? I'll take them to the post.
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این لباس ها را بسته بندی کنید؟ من آنها را به پست می برم
[ترجمه ترگمان]میتونی این لباس ها رو جمع کنی؟ من آن ها را به پست می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bundle up the newspapers and take them to the skip.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها را بسته بندی کنید و آنها را به اسکاپ ببرید
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها رو جمع کن و ببر به برین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this cold wind you'd be wise to bundle up well.
[ترجمه سعیده] در این باد سرد ، عاقلانه هست که لباس زیاد بپوشی
|
[ترجمه گوگل]در این باد سرد، عاقلانه است که خوب جمع شوی
[ترجمه ترگمان]در این باد سرد، شما عاقل خواهید بود که این را خوب بسته بندی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We watched the men bundle up their parachutes and move off through the dense undergrowth, chopping at it with jungle machetes.
[ترجمه گوگل]ما مردانی را تماشا کردیم که چترهایشان را جمع می‌کردند و از میان زیر درختان متراکم حرکت می‌کردند و با چترهای جنگلی آن را خرد می‌کردند
[ترجمه ترگمان]ما به افراد نگاه کردیم که چترنجات خود را بالا کشیدند و از میان بوته های درهم پیچیده درختان عبور کردند و با کارد بزرگ جنگلی آن را خرد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bundle up! It's freezing outside!
[ترجمه گوگل]بسته بندی کردن! بیرون یخ می زند!
[ترجمه ترگمان]خوب خودتو خوب بپیچ بیرون خیلی سرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bundle up for the annual Geminid meteor shower, peaking around midnight Dec.
[ترجمه گوگل]برای بارش شهابی سالانه Geminid که در نیمه شب دسامبر به اوج خود می رسد، آماده شوید
[ترجمه ترگمان]تا نیمه شب خودتو خوب بپیچ و دور تا دور تا دور شو دکلان \"رو راست کن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She held the bundle up and finished unwrapping it from its white sheet.
[ترجمه گوگل]بسته را بالا گرفت و باز کردن آن را از ورقه سفیدش تمام کرد
[ترجمه ترگمان]بقچه را بالا گرفت و آن را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She lingered, watching them bundle up and go out the door.
[ترجمه گوگل]او درنگ کرد و آنها را تماشا کرد که دسته‌بندی می‌شوند و از در بیرون می‌روند
[ترجمه ترگمان]درنگ کرد و به آن ها نگاه کرد و در را باز کرد و از در بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I ask my mummy to help me bundle up the books.
[ترجمه گوگل]از مادرم می‌خواهم به من کمک کند تا کتاب‌ها را جمع کنم
[ترجمه ترگمان]از مادرم خواهش می کنم به من کمک کند تا کتاب ها را جمع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Could you bundle up these clothes and I'll take them to the post?
[ترجمه گوگل]می توانید این لباس ها را ببندید و من آنها را به پست ببرم؟
[ترجمه ترگمان]می تونی این لباس ها رو جمع کنی و من اونا رو به پست برسونم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beer of bundle up of blame B bottle explodes easily person, be in especially the summer.
[ترجمه گوگل]آبجو از بسته نرم افزاری بطری سرزنش B به راحتی منفجر می شود، به خصوص در تابستان
[ترجمه ترگمان]آبجو، بسته به شیشه B به راحتی منفجر می شود، خصوصا در تابستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I ask my mother to help me bundle up the books.
[ترجمه گوگل]از مادرم می خواهم که به من کمک کند تا کتاب ها را جمع کنم
[ترجمه ترگمان]از مادرم خواهش می کنم به من کمک کند تا کتاب ها را جمع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I advised the old man to bundle up in his heavily cotton - padded over coat.
[ترجمه گوگل]من به پیرمرد توصیه کردم که پنبه سنگین خود را که روی کت پوشیده شده بود، ببندد
[ترجمه ترگمان]به پیرمرد توصیه کردم که در لباس پنبه ای و سنگین خود بسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The weather is so cold; you'd better bundle up in sweaters to keep warm.
[ترجمه گوگل]هوا خیلی سرد است؛ بهتر است برای گرم نگه داشتن ژاکت ژاکت بپوشید
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی سرد است؛ بهتر است برای گرم نگه داشتن لباس، لباس بپوشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dress warmly, wear many layers to keep warm

پیشنهاد کاربران

احاطه شدن
to find
love which is [bundled up] to in this sense of the self not being complete without
another
درگیر و عاشق کسی شده که فکر میکنه انسان کاملی نیست بدون او.
خودتو بپوشن
مثال: بیرون سرده، خودتو بپوشون
it's freezing out there, bundle yourself up
در نظر گرفتن
Consider
قنداق کردن

بپرس