bulldog

/ˈbʊlˌdɔːɡ//ˈbʊldɒɡ/

معنی: بول داگ، نوعی سگ بزرگ، برزمین افکندن
معانی دیگر: سگ بولداگ (که موی کوتاه و هیکلی خپله دارد و صورت آن پهن و پر چروک است)، هفت تیر لوله کوتاه، (انگلیس - در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج) معاون مبصر، معاون ممتحن، بولداگ مانند، سرسخت، لجوج، بی امان، گاو را برزمین افکندن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a powerful breed of short-haired English dog with short legs, a stocky neck, and strong jaws.

(2) تعریف: a type of revolver or pistol with a short barrel and large caliber.
صفت ( adjective )
• : تعریف: like a bulldog in temperament or strength.

جمله های نمونه

1. Want to show a bulldog rolling its eyes?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید یک بولداگ را نشان دهید که چشمانش را می چرخاند؟
[ترجمه ترگمان]میخوای یه سگ بولداگ چشم هاش رو نشون بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The beefy chest of a bulldog.
[ترجمه گوگل]سینه گاو یک بولداگ
[ترجمه ترگمان]سینه beefy سگ بولداگ:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Like a bulldog it refuses to let go, even when savagely attacked by the desperate victim.
[ترجمه گوگل]مانند یک بولداگ از رها کردن خودداری می کند، حتی زمانی که قربانی ناامید به طرز وحشیانه ای مورد حمله قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مثل یک سگ بولداگ از رفتن امتناع می کند، حتی وقتی که با شدت وحشیانه به قربانی حمله کرده حمله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But Bulldog has his teeth bared and ready to sink any rival.
[ترجمه گوگل]اما بولداگ دندان برهنه دارد و آماده است تا هر رقیبی را غرق کند
[ترجمه ترگمان]اما Bulldog دندان های خود را نشان می دهد و آماده است که هر رقیبی را غرق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lisa settled down with the bulldog clip that held the current day's orders, and Folly picked up the accounts book.
[ترجمه گوگل]لیزا با کلیپ بولداگ که سفارشات روز جاری را در خود جای داده بود، قرار گرفت و فولی کتاب حساب را برداشت
[ترجمه ترگمان]لیزا با گیره bulldog که دستورها روز را حفظ کرده بود و Folly دفتر حساب های جاری را جمع کرده بود، نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He looked so crestfallen that Old Bulldog didn't know what to do for a minute.
[ترجمه گوگل]به قدری غرق به نظر می رسید که پیر بولداگ برای یک دقیقه نمی دانست چه کند
[ترجمه ترگمان]به قدری ناراحت به نظر می رسید که نمی دانست برای یک دقیقه چه کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thomas Huxley was called Darwin's bulldog, leading to other canine analogies for evolution's defenders.
[ترجمه گوگل]توماس هاکسلی بولداگ داروین نامیده می شد که منجر به تشبیهات سگ های دیگر برای مدافعان تکامل شد
[ترجمه ترگمان]توماس هاکسلی، سگ بولداگ داروین نام داشت که به مقایسه سگ ها برای مدافعان تکامل منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An English Bulldog dressed is readied or for a dog show in St. Petersburg, Russia.
[ترجمه گوگل]یک بولداگ انگلیسی پوشیده آماده یا برای نمایش سگ در سن پترزبورگ، روسیه است
[ترجمه ترگمان]یک لباس رسمی انگلیسی آماده است یا برای یک نمایش سگ در سن پترزبورگ، روسیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm going to get a bulldog.
[ترجمه گوگل]من می روم یک بولداگ بیاورم
[ترجمه ترگمان]من دارم یه سگ بولداگ می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One reporter said he looked like a fierce bulldog. Douglas's friends and supporters called him "the little giant. "
[ترجمه گوگل]یکی از خبرنگاران گفت که او شبیه یک بولداگ خشن است دوستان و حامیان داگلاس او را "غول کوچک" خطاب کردند
[ترجمه ترگمان]یکی از گزارشگران گفت که او یک سگ بولداگ درنده است دوستان و حامیان داگلاس وی را \"غول کوچک\" خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just take a gander at Beth Larocca's English bulldog, and you'll understand the dog's name.
[ترجمه گوگل]فقط کافی است به بولداگ انگلیسی بث لاروکا نگاهی بیندازید و نام سگ را متوجه خواهید شد
[ترجمه ترگمان]فقط یک نگاهی به سگ های بولداگ انگلیسی بینداز و اسم این سگ را درک می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is the kind of bulldog reporter that you do not find very much these days.
[ترجمه گوگل]او از آن نوع خبرنگار بولداگ است که این روزها زیاد پیدا نمی کنید
[ترجمه ترگمان]او نوعی سگ بولداگ است که این روزها خیلی چیزها را نمی دانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Glenn Hoddle's side showed a bulldog spirit, personified by bloodied captain Paul Ince, as they battled for the point they needed in a nail-biting goalless draw.
[ترجمه گوگل]تیم گلن هادل روحیه بولداگ را به نمایش گذاشت که توسط کاپیتان خون آلود پل اینس به تصویر کشیده شد و در یک تساوی بدون گل برای امتیاز مورد نیاز خود می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]همان طور که آن ها در حال مبارزه با یک میخ تیز و گزنده در حال جنگ بودند، در کنار گلن Hoddle به شکل یک سگ bulldog به وجود آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Styled by William Towns, the Aston Martin Bulldog was ultimately built as a one - off testbed.
[ترجمه گوگل]استون مارتین بولداگ که توسط ویلیام تاونز طراحی شده بود، در نهایت به عنوان یک بستر آزمایشی یکباره ساخته شد
[ترجمه ترگمان]استون مارتین Bulldog در نهایت توسط ویلیام شهرها ساخته شد و در نهایت به عنوان یک بس تر آزمایشی تک مرحله ای ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Still, that didn't stop this 2-year old English bulldog from beating out 49 others to claim top prize in the 27th annual "Beautiful Bulldog" contest Monday.
[ترجمه گوگل]با این حال، این بولداگ انگلیسی 2 ساله را از شکست دادن 49 نفر دیگر برای کسب جایزه برتر در بیست و هفتمین مسابقه سالانه "بولداگ زیبا" در دوشنبه منع نکرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مسابقه دو ساله انگلیسی را متوقف نکرد و ۴۹ تن دیگر را شکست داد تا در مسابقه \"زیبای\" روز دوشنبه \"برنده جایزه برتر\" شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بول داگ (اسم)
bulldog

نوعی سگ بزرگ (اسم)
bulldog

برزمین افکندن (اسم)
bulldog

انگلیسی به انگلیسی

• breed of dog; stubborn person
attack; bully
suggestive of a bulldog, brave, tenacious
a bulldog is a type of dog with a large square head and short hair.

پیشنهاد کاربران

بپرس