buckwheat

/ˈbəˌkwit//ˈbʌkwiːt/

معنی: گندم سیاه، دیلار
معانی دیگر: گندم سیاه (جنس fagopyrum که دانه های سیاه و سه گوشه ای می دهد)، دانه های این گیاه که مثل گندم خوراکی است و آرد آن سیاه است، آرد گندم سیاه، دیلار، گندم سیاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of several plants with edible seeds that are often made into flour.

(2) تعریف: the seeds of any of these plants, or flour made from them.

جمله های نمونه

1. The talented chef uses buckwheat soba noodles effectively.
[ترجمه پگاه] سرآشپز زبردست خوب بلد بود چطور با رشته فرنگی های گندم سیاه غذا درست کند.
|
[ترجمه گوگل]سرآشپز با استعداد از نودل سوبای گندم سیاه به طور موثر استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این آشپز با استعداد از گندم سیاه گندم سیاه به طور موثر استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Buckwheat pasta has a strong, nutty flavour.
[ترجمه گوگل]پاستا گندم سیاه دارای طعم قوی و آجیلی است
[ترجمه ترگمان]پاستا به رنگ قوی و nutty دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For wholefood enthusiasts, I would recommend buckwheat pasta rather than wholemeal, which I think is rather dull in flavour and texture.
[ترجمه گوگل]برای علاقه مندان به غذاهای کامل، ماکارونی گندم سیاه را به جای آرد سبوس دار توصیه می کنم، که فکر می کنم از نظر طعم و بافت نسبتا کسل کننده است
[ترجمه ترگمان]برای مشتاقان wholefood، من یک پاستای buckwheat را به جای wholemeal توصیه می کنم، که به نظرم در رنگ و رنگ نسبتا کسل کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was Buckwheat, an Engiish foxhound.
[ترجمه گوگل]گندم سیاه، یک روباه انگلیسی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]buckwheat یک سگ تازی engiish بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ingredients include flour, buckwheat flour, and starch.
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده شامل آرد، آرد گندم سیاه و نشاسته است
[ترجمه ترگمان]مواد اولیه شامل آرد، آرد گندم سیاه و نشاسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oxalic acid was obtained by treating buckwheat husks with dilute nitric acid.
[ترجمه گوگل]اسید اگزالیک از تیمار پوسته گندم سیاه با اسید نیتریک رقیق به دست آمد
[ترجمه ترگمان]اسید Oxalic با کشت گندم سیاه با اسید نیتریک رقیق به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A new functional food, Buckwheat Tofu, was researched and produced using the coagulator of the fermented juice of Buckwheat meal.
[ترجمه گوگل]یک غذای کاربردی جدید به نام توفو گندم سیاه با استفاده از منعقد کننده آب تخمیر شده کنجاله گندم سیاه مورد تحقیق و تولید قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک غذای کاربردی جدید، با نام buckwheat Tofu، مورد تحقیق قرار گرفت و با استفاده از the عصاره تخمیر شده of، تولید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Replacing your refined - flour pancakes with buckwheat pancakes is a good acne - reducing move.
[ترجمه گوگل]جایگزین کردن پنکیک آردی تصفیه شده با پنکیک گندم سیاه یک حرکت خوب برای کاهش آکنه است
[ترجمه ترگمان]جایگزینی pancakes با آرد غنی شده با آرد گندم، یک حرکت خوب برای آکنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Buckwheat, rapeseed, cottonseed cake and tapioca included some toxins, therefore feed by crush, immersion and silage fermentation without toxins.
[ترجمه گوگل]گندم سیاه، کلزا، کیک پنبه دانه و تاپیوکا حاوی برخی سموم بودند، بنابراین با خرد کردن، غوطه وری و تخمیر سیلو بدون سم تغذیه می شوند
[ترجمه ترگمان]buckwheat (کلزا)، (کلزا)، cottonseed و tapioca شامل برخی سموم هستند، بنابراین با خرد کردن، غوطه وری و تخمیر silage بدون مواد سمی تغذیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Toxicological safety of tartary buckwheat extracts (TBE) wasobserved by way of feeding TBE to mouse and rat.
[ترجمه گوگل]ایمنی سم شناسی عصاره گندم سیاه تارتاری (TBE) از طریق تغذیه TBE به موش و موش مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]toxicological آرد گندم سیاه از طریق تغذیه tbe به موش و موش در حال استخراج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Types include premium honey such as "buckwheat, tupelo, sage, orange blossom, and sourwood" produced in Florida, North Carolina, California, New York and Virginia and "fireweed" from Alaska.
[ترجمه گوگل]انواع آن عبارتند از عسل مرغوب مانند "گندم سیاه، توپلو، مریم گلی، شکوفه پرتقال و چوب ترش" تولید شده در فلوریدا، کارولینای شمالی، کالیفرنیا، نیویورک و ویرجینیا و "Firewed" از آلاسکا
[ترجمه ترگمان]انواع \"عسل سیاه،\"، sage، sage، شکوفه پرتغال \"و\" sourwood \"در فلوریدا، کارولینای شمالی، کالیفرنیا، نیویورک و ویرجینیا و\" fireweed \" از آلاسکا قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After processing grinding buckwheat, buckwheat noodles become.
[ترجمه گوگل]پس از پردازش گندم سیاه آسیاب، رشته فرنگی گندم سیاه تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه گندم سیاه را تقسیم می کنیم، ماکارونی گندم سیاه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The recent developments on bioactive compounds from buckwheat, especially the physicochemical property and function of protease inhibitor, are reviewed in this paper.
[ترجمه گوگل]پیشرفت‌های اخیر در مورد ترکیبات فعال زیستی گندم سیاه، به ویژه خواص فیزیکی و شیمیایی و عملکرد مهارکننده پروتئاز، در این مقاله بررسی می‌شود
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های اخیر در ترکیبات زیست فعال from، به خصوص خاصیت شیمیایی physicochemical و عملکرد بازدارنده پروتئاز، در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are annual or perennial buckwheat, Tartary Buckwheat and buckwheat wild type wings.
[ترجمه گوگل]گندم سیاه یکساله یا چند ساله، گندم سیاه تارتاری و بال های نوع وحشی گندم سیاه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گندم سیاه یا چندساله، Tartary buckwheat و بال های نوع وحشی سیاه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Made from almond, buckwheat, carob and chestnut powder in perfect proportion.
[ترجمه گوگل]تهیه شده از پودر بادام، گندم سیاه، خرنوب و شاه بلوط به نسبت عالی
[ترجمه ترگمان]گندم سیاه، گندم سیاه، carob و پودر بلوط در حد عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گندم سیاه (اسم)
crap, buckwheat, rye

دیلار (اسم)
crap, buckwheat

انگلیسی به انگلیسی

• herb; grain
buckwheat is a type of small black grain used for feeding animals and making flour. buckwheat is also used to refer to the flour itself.

پیشنهاد کاربران

بپرس