brow

/ˈbraʊ//braʊ/

معنی: سیما، پیشانی، جبین، خط ابرو، اب رو
معانی دیگر: ناصیه، (قدیمی) ابرو، حالت، قیافه، چهره، پرتگاه نوک تپه یا صخره، دماغه ی تپه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the ridge of bone above the eye, or the hair growing on it; eyebrow.
مترادف: eyebrow

- Her bangs came down below her brows.
[ترجمه گوگل] چتری هایش از زیر ابروهایش پایین آمد
[ترجمه ترگمان] موهایش از زیر ابرو پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He knit his brow as he puzzled over the answer.
[ترجمه گوگل] در حالی که در مورد پاسخ متحیر بود، ابرویش را گره زد
[ترجمه ترگمان] در جواب این سوال ابروهایش را درهم کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the entire forehead.
مترادف: forehead
مشابه: countenance, temple

- There were deep wrinkles across his brow.
[ترجمه شان] در سراسر پیشانیش، چین و چروک های عمیقی وجود داشت.
|
[ترجمه گوگل] چین و چروک های عمیقی روی ابرویش دیده می شد
[ترجمه ترگمان] چین های بزرگی بر پیشانیش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: that part of a high place next to a sudden drop-off.
مترادف: brink, edge, periphery
مشابه: apex, crown, peak, summit, tip, top, verge

- They edged nearer to the brow of the mountain.
[ترجمه گوگل] آنها به پیشانی کوه نزدیکتر شدند
[ترجمه ترگمان] به کناره کوه نزدیک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an angry brow
قیافه ی خشمگین

2. he gathered his brow
جبین را در هم کشید.

3. sweat bathed his brow
عرق بر جبین او نشسته بود.

4. to wrinkle one's brow
پیشانی خود را چین انداختن،اخم کردن

5. to wrinkle one's brow
ابروی خود را چین انداختن (درهم کشیدن)

6. a deer appeared over the brow of the hill
آهویی بر نوک تپه ظاهر شد.

7. with the sweat of one's brow and the labor of one's hands
با عرق جبین و کدیمین

8. he worked by the sweat of his brow
با عرق جبین کار کرد.

9. he was drowned in thought with a knitted brow
با پیشانی گره خورده غرق در اندیشه بود.

10. every time there was talk of her sick child, her brow would become furrowed
هرگاه صحبت از طفل بیمارش می شد جبین او چروکیده می شد.

11. the stone hit her near the eye, just below the brow
سنگ به نزدیکی چشمش خورد،درست در زیر ابرو.

12. He wiped the perspiration from his brow.
[ترجمه گوگل]عرق پیشانی اش را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]عرق پیشانیش را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have no brow of such a pedagogical tone.
[ترجمه گوگل]من چنین لحن آموزشی ندارم
[ترجمه ترگمان]من از چنین لحن a چیزی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He mopped the sweat from his brow.
[ترجمه گوگل]عرق پیشانی اش را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]عرق پیشانیش را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For a while she looked puzzled; then her brow cleared.
[ترجمه گوگل]برای مدتی او متحیر به نظر می رسید سپس ابروی او صاف شد
[ترجمه ترگمان]برای مدتی گیج به نظر می رسید؛ بعد پیشانیش صاف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The nurse wiped my fevered brow.
[ترجمه گوگل]پرستار ابروی تب شده ام را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]پرستار جبین درهم کشیده خود را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Sweat was dripping off his brow.
[ترجمه گوگل]عرق از پیشانی اش می چکید
[ترجمه ترگمان]عرق از پیشانیش می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She achieved success by the sweat of her brow .
[ترجمه گوگل]او با عرق پیشانی خود به موفقیت دست یافت
[ترجمه ترگمان]از عرق پیشانیش به موفقیت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیما (اسم)
countenance, physiognomy, appearance, air, aspect, features, visage, expression, brow, lineament, mien

پیشانی (اسم)
frontal, brow, forehead, sinciput

جبین (اسم)
brow

خط ابرو (اسم)
brow, eyebrow

اب رو (اسم)
reputation, name, canal, honor, credit, brow, eyebrow, effluent, gutter, runnel, prestige

تخصصی

[زمین شناسی] پیشانی، مکانی پست در سقف معدن که فاصله ایمنی آن کافی نیست .

انگلیسی به انگلیسی

• eyebrow; forehead; edge of a hill or cliff
your brow is your forehead.
your brows are your eyebrows.
the brow of a hill is the top of it.

پیشنهاد کاربران

بچا معنی BROWING چیه
1 - پیشانی
معادل با forehead
he wiped his brow
او پیشانی اش را پاک کرد
2 - ابرو
معادل با eyebrow
When i get nervous i pull out my eyebrows
وقتی مضطرب می شم ابروهام رو می کَنم

...
[مشاهده متن کامل]

3 - اوج یا قله ی یک تپه یا گذرگاه
معادل با peak, top
the cottages were built on the brow of a hill
کلبه ها بالای یک تپه ساخته شده بودند
آکسفورد دیکشنری، کالینز دیکشنری.

brow انگلیسی تغییر یافته ی ابرو فارسی است دکتر کزازی در این مورد می نویسد : ( ( ابرو در پهلوی بروگ brug بوده است . این واژه با brow در انگلیسی و braue در آلمانی سنجیدنی است . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 353. )
ابرو

بپرس