bridgehead

/ˈbrɪdʒˌhed//ˈbrɪdʒhed/

معنی: پایگاه درکنار دریا، دفاع از قسمت عقب پل
معانی دیگر: (ارتش) پایگاهی که در ساحل یا منطقه ی دشمن ایجاد شود، موضع سوق الجیشی، سرپل (beachhead هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a position held on the enemy's side of a river or the like by a small advance troop, in order to protect the main attacking force.

جمله های نمونه

1. This agreement will be a bridgehead for further talks.
[ترجمه گوگل]این توافق سرپلی برای مذاکرات بیشتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه برای مذاکرات بیشتر مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The advance troops established a bridgehead early in the fighting.
[ترجمه گوگل]نیروهای پیشرو در اوایل نبرد یک پل را ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای پیشروی یک bridgehead را در اوایل جنگ تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A bridgehead was established.
[ترجمه گوگل]سر پل ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]یک استحکامات برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bridgehead bump is one of the urgent problems in the process of highway construction.
[ترجمه گوگل]دست انداز سر پل یکی از مشکلات فوری در روند ساخت بزرگراه است
[ترجمه ترگمان]ضربه Bridgehead یکی از مشکلات فوری در روند ساخت بزرگراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The source bridgehead servers have changed. You must re - enter override credentials on the Remote Bridgehead page.
[ترجمه گوگل]سرورهای سر پل منبع تغییر کرده اند شما باید مجدداً اعتبارنامه های لغو را در صفحه Remote Bridgehead وارد کنید
[ترجمه ترگمان]کارگزار bridgehead منبع تغییر کرده است شما باید اعتبار بیش از حد را در صفحه Bridgehead دوردست وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. China considers eastern Europe an important economic bridgehead.
[ترجمه گوگل]چین اروپای شرقی را یک پل مهم اقتصادی می داند
[ترجمه ترگمان]چین شرقی اروپا را یک bridgehead اقتصادی مهم می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lianyungang, as the bridgehead of the new Euro-Asia land bridge in the east, products can be shipped directly to the European market through the international transit transport containers.
[ترجمه گوگل]Lianyungang، به عنوان سر پل زمینی جدید اروپا-آسیا در شرق، محصولات را می توان مستقیماً از طریق کانتینرهای حمل و نقل بین المللی به بازار اروپا ارسال کرد
[ترجمه ترگمان]Lianyungang، به عنوان the پل زمینی جدید اروپا - آسیا در شرق، محصولات می توانند مستقیما از طریق ظروف حمل و نقل بین المللی به بازار اروپا حمل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. HITLER: I consider the second bridgehead at Oppenheim as the greatest danger.
[ترجمه گوگل]هیتلر: من سر پل دوم در اوپنهایم را بزرگترین خطر می دانم
[ترجمه ترگمان]من آن استحکامات دوم را در Oppenheim به عنوان بزرگ ترین خطر تلقی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The local bridgehead servers have changed. You must re - enter Outbound Security credentials on the Advanced page.
[ترجمه گوگل]سرورهای سر پل محلی تغییر کرده اند باید مجدداً اطلاعات کاربری Outbound Security را در صفحه Advanced وارد کنید
[ترجمه ترگمان]کارگزارهای bridgehead محلی تغییر کرده است شما باید اعتبار امنیتی Outbound را در صفحه پیشرفته وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With the bridge of the European bridgehead - IFB Germany in 1983 opened offices to meet growing demand.
[ترجمه گوگل]با پل سر پل اروپا - IFB آلمان در سال 1983 دفاتری را برای پاسخگویی به تقاضای رو به رشد افتتاح کرد
[ترجمه ترگمان]با پل of اروپایی - IFB آلمان در ۱۹۸۳، دفاتری گشایش یافت تا تقاضای رو به افزایش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bridged bicyclooctanes gave no significant bridgehead substitution.
[ترجمه گوگل]bicyclooctanes پل هیچ جایگزین قابل توجهی سر پل
[ترجمه ترگمان]bridged bicyclooctanes هیچ جانشینی قابل توجهی در این مورد نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By dusk the Americans had a strong bridgehead on the east bank of the Rhine.
[ترجمه گوگل]تا غروب، آمریکایی ها یک پل محکم در ساحل شرقی رود راین داشتند
[ترجمه ترگمان]در هنگام غروب، آمریکایی ها یک bridgehead قوی در ساحل شرقی رودخانه راین داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This Site Replication Service is functioning as the bridgehead of one or more directory replication connectors and cannot be deleted.
[ترجمه گوگل]این سرویس Replication Site به عنوان پل ارتباطی یک یا چند کانکتور تکثیر دایرکتوری عمل می کند و قابل حذف نیست
[ترجمه ترگمان]این خدمات تکرار سایت به شکل the یک یا چند رابط کپی دایرکتوری عمل می کند و نمی توان آن را حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For Japanese imperialists (also Mahan fans), the Korean peninsula was a dagger at Japan's heart; for Chinese strategists it is a threatening "bridgehead".
[ترجمه گوگل]برای امپریالیست های ژاپنی (همچنین طرفداران ماهان)، شبه جزیره کره خنجری بر قلب ژاپن بود برای استراتژیست های چینی، این یک "سر پل" تهدید کننده است
[ترجمه ترگمان]برای imperialists ژاپنی (همچنین طرفداران Mahan)، شبه جزیره کره خنجری در قلب ژاپن بود؛ برای استراتژیست ها چینی، این یک \"bridgehead\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایگاه در کنار دریا (اسم)
bridgehead

دفاع از قسمت عقب پل (اسم)
bridgehead

تخصصی

[زمین شناسی] سرپل، سر پل ساحلى , ناحیه اى دور دست در کنار رودخانه هاى موجود در خاک دشمن، هنگامى که به تصرف درآید، امکان تداوم عبور نیروها وتجهیرات نظامى را فراهم مى آورد ونیز همچنین مى توان از آنجا به عملیات تهاجمى دست زیاد یا از زمین هایى که در عقبه واقع شده اند،نگه داریو محافظت نمود.

انگلیسی به انگلیسی

• military action for protecting the end of a bridge
a bridgehead is a good position which an army has taken in the enemy's territory and from which it can advance or attack.

پیشنهاد کاربران

سرپُل
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، کاربردِ معنی مجازی یا استعاره ای و یا تمثیلی این لغت در دیکشنری زیر در موقعیت های غیر جنگی است. در اینجا دو مثال اول مربوط به همین معنی است و مثال آخر مربوط به معانی پیشنهادیِ عزیزان است.
...
[مشاهده متن کامل]

any position gained that can be used as a foothold for further advancement. ( Dictionary. Com )
هر موقعیتی که می تواند به عنوان جایگاه ( یا پایگاه یا جا پای محکم ) برای پیشرفت بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
Example 1: 👇
For Carol, it was vital to establish a bridgehead of respect at the very least.
برای کارول، حداقل ایجاد یک پل ارتباطی ( جایگاهی ) برای احترام حیاتی بود.
Example 2: 👇
This agreement will be a bridgehead for further talks.
این توافق، اساسی ( جای پای محکمی ) برای مذاکرات بیشتر خواهد بود.
Example 3: 👇
YOUTH: Vanya, why don't you cut it out?
PRISYPKIN: Mind your own goddamn business! respected comrade. What did I fight for? I fought for the good life, and now I've got it right here in my hands—a wife, a home, and real etiquette. I'll do my duty, if need be, but it's only we who held the bridgehead who have a right to rest by the river! So there! Maybe I can raise the standards of the whole proletariat by looking after my own comforts. So there!
* The Bedbug - a play by Vladimir Mayakovsky
جوان: وانیا، چرا بس نمی کنی؟
پریسیکین: به کار لعنتی خودت فکر کن، رفیق محترم! فکر می کنی برای چه جنگیدم؟ من برای زندگی خوب جنگیدم، و اکنون آن را در دستانم دارم - همسر، خانه و تشخُّصِ واقعی. هر گاه مورد نیاز باشم، وظیفه ام را انجام می دهم، اما تنها ما که موضع سوق الجیشی سر پل را نگه داشته ایم حق داریم در کنار رودخانه استراحت کنیم ( از امتیازات بهتر برخوردار باشیم ) ! بنابراین شاید بتوانم استانداردهای کل پرولتاریا را با مراقبت از آسایش خودم بالا ببرم. مطلب این است.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی منظومِ #ساس، # اثر ولادمیر مایاکوفسکی

bridgehead
bridgehead ( علوم نظامی )
واژه مصوب: سرپل
تعریف: منطقه‏ای با فاصلۀ نسبتاً زیاد از کنارۀ رود در اراضی دشمن یا دشمن بالقوه که‏ پس از تسخیر، عبور سربازان و تجهیزات را تسهیل می کند و نیز نقش پایگاهی را دارد که از آنجا می توان عملیات آفندی را تداوم بخشید یا از اراضی کلیدی در پشت سر حفاظت کرد

بپرس