bricklayer

/ˈbrɪˌkleər//ˈbrɪkleɪə/

معنی: خشت مال، آجرچین
معانی دیگر: (محلی) رجوع شود به: brittle، بنایی که با آجر کار می کند

جمله های نمونه

1. After he left school, he tried his hand at a variety of jobs—bricklayer, cinema usher, coal man.
[ترجمه گوگل]پس از ترک تحصیل، دست خود را در مشاغل مختلفی امتحان کرد - آجرپزی، راه‌انداز سینما، مرد زغال‌سنگ
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه مدرسه را ترک کرد، او دست او را در انواع مشاغل، بنا، سینما، مرد زغال سنگ، امتحان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bricklayer on the roof was calling for more tiles.
[ترجمه گوگل]آجرکاری روی پشت بام خواستار کاشی های بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]The روی سقف به دنبال کاشی های بیشتری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A bricklayer lays bricks to make a wall.
[ترجمه گوگل]یک آجرکار برای ساختن دیوار آجر می چیند
[ترجمه ترگمان]bricklayer برای ساختن یک دیوار آجر کار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a bricklayer—a big, strapping fellow.
[ترجمه گوگل]او یک آجرکار بود - یک آدم بزرگ و بندکش
[ترجمه ترگمان] اون یه معمار بزرگ و تنومند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His father had been a bricklayer by trade.
[ترجمه گوگل]پدرش آجرکار بود
[ترجمه ترگمان]پدرش با تجارت، یک معمار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bricklayer Mark Tobin has already done so . . . and his policy is still valid.
[ترجمه گوگل]آجرکاری مارک توبین قبلاً این کار را انجام داده است و سیاست او همچنان معتبر است
[ترجمه ترگمان]\"مارک تابین\" قبلا این کار را کرده و سیاست او هنوز هم معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 1910 Hilton Anderson's foreman bricklayer was killed when he fell while demolishing a brick kiln.
[ترجمه گوگل]در سال 1910، سرکارگر هیلتون اندرسون هنگام تخریب یک کوره آجرپزی، بر اثر سقوط کشته شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۱۰ رئیس پلیس bricklayer، بنا به تخریب یک کوره آجری، کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Klang, then: the concise ongoing panache of bricklayer indie.
[ترجمه گوگل]Klang، پس از آن: نگرش مداوم و مختصر آجرکاری مستقل
[ترجمه ترگمان]Klang، سپس: the مداوم of bricklayer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moreover, many of yesterday's jobs, from Spanish bricklayer to Street trader, are not coming back.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از مشاغل دیروز، از آجرکاری اسپانیایی گرفته تا تاجر خیابانی، باز نمی گردند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از مشاغل دیروز، از bricklayer اسپانیایی گرفته تا تاجر استریت، باز نمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boy was apprenticed to a bricklayer.
[ترجمه گوگل]پسر شاگرد یک آجرپز بود
[ترجمه ترگمان]این پسر به عنوان شاگردی از یک معمار، استخدام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Moreover, many of yesterday's jobs, from Spanish bricklayer to Wall Street trader, are not coming back.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از مشاغل دیروز، از آجرکاری اسپانیایی گرفته تا تاجر وال استریت، باز نمی گردند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از مشاغل دیروز، از bricklayer اسپانیایی گرفته تا تاجران استریت، باز نمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Li jerry-building behavior : bricklayer : buy inferior cement, buy inferior tiles.
[ترجمه گوگل]رفتار ساخت و ساز لی جری : آجرکار : خرید سیمان پایین تر، خرید کاشی پایین تر
[ترجمه ترگمان]لی رفتار ساخت وساز ساز: bricklayer: خرید سیمان نامرغوب، خرید کاشی های نامرغوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Soane was born in Goring on Thames, where his father was a bricklayer and he began his career as an errand-boy.
[ترجمه گوگل]سوان در گورینگ در تیمز به دنیا آمد، جایی که پدرش آجرپز بود و او کار خود را به عنوان یک پسر مأمور آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]Soane در goring بر روی رودخانه تایمز متولد شد، جایی که پدرش معمار بود و شغلش را به عنوان یک پسر ماموریت آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Building workers walked out during the morning in protest at the sacking of a bricklayer.
[ترجمه گوگل]کارگران ساختمانی صبح در اعتراض به اخراج یک آجرکار از خانه خارج شدند
[ترجمه ترگمان]کارگران ساختمانی در طول صبح در اعتراض به اخراج of پیاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشت مال (اسم)
bricklayer

آجرچین (اسم)
bricklayer

تخصصی

[عمران و معماری] آجرچین

انگلیسی به انگلیسی

• one who lays bricks, mason
a bricklayer is a person whose job is to build walls using bricks.

پیشنهاد کاربران

bricklayer ( n ) ( brɪkˌleɪər ) =a person whose job is to build walls, etc. with bricks
bricklayer
بنا، آجرکار
آجر چین
Someone who lays breaks
آجر چین . کارگر . کارکن
کارگر
آجر چین

بپرس