brand new

/ˈbrændˈnuː//brændnjuː/

کاملا نو، استعمال نشده، نو نو، تازه خریداری شده، تازه به دست آمده، نابسود، تر و تازه نونو، بکلی نویاتازه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: brand-newness (n.)
(1) تعریف: in an unused, fresh condition; completely new.
متضاد: ancient, old
مشابه: fresh, new

- He put a dent in his brand-new car!
[ترجمه گوگل] او یک فرورفتگی در ماشین کاملاً جدید خود ایجاد کرد!
[ترجمه ترگمان] او یک فرو رفتگی در اتومبیل جدید خود قرار داد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: recently obtained.
مشابه: fresh, new

- She's out with her brand-new boyfriend.
[ترجمه گوگل] او با دوست پسر جدیدش بیرون است
[ترجمه ترگمان] اون با دوست پسر جدیدش رفته بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. minoo and her brand-new husband
مینو و شوهر جدیدش

2. this icebox is brand-new
این یخچال نو نو است.

3. How can he afford to buy himself a brand new car?
[ترجمه گوگل]او چگونه می تواند برای خودش یک ماشین کاملا نو بخرد؟
[ترجمه ترگمان]چطور استطاعت خرید یک ماشین نو را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It would be uneconomical to send a brand new tape.
[ترجمه گوگل]ارسال یک نوار کاملاً جدید غیر اقتصادی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک نوار جدید برای ارسال یک مارک جدید به دست خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His waterproof trousers were brand new and stiff.
[ترجمه گوگل]شلوار ضد آب او کاملاً نو و سفت بود
[ترجمه ترگمان]شلوارهای His کاملا نو و سفت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Someone had driven into the back of his brand new car.
[ترجمه گوگل]یک نفر پشت ماشین کاملا نو او رانده بود
[ترجمه ترگمان]یک نفر به پشت ماشین جدیدش وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For most of us, a brand new designer kitchen is something we can only dream about.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از ما، یک آشپزخانه با طراحی کاملاً جدید چیزی است که فقط می توانیم در مورد آن رویا داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از ما، یک آشپزخانه طراح جدید چیزی است که ما فقط می توانیم در مورد آن آرزویش را داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His coat looked as if it was brand new.
[ترجمه گوگل]کتش انگار نو بود
[ترجمه ترگمان]کت او طوری به نظر می رسید که انگار نو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One brand new product that seems to have scored a huge hit at the recent MacWorld show is Adobe's Illustrator.
[ترجمه گوگل]یکی از محصولات کاملاً جدید که به نظر می رسد در نمایشگاه MacWorld اخیر موفقیت زیادی کسب کرده است، Adobe's Illustrator است
[ترجمه ترگمان]یک محصول جدید که به نظر می رسد ضربه بزرگی را در برنامه MacWorld اخیر به ثمر رسانده است Illustrator Adobe است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Well, there's a brand new salon in London that may have the answer to all your dreams.
[ترجمه گوگل]خوب، یک سالن کاملاً جدید در لندن وجود دارد که ممکن است پاسخ تمام رویاهای شما را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]خب، یک سالن جدید در لندن هست که ممکن است پاسخ تمام dreams را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even in 1987 the brand new ship was suffering smells similar to those which led to the deaths of Katherine and James Tomlins.
[ترجمه گوگل]حتی در سال 1987 کشتی کاملاً جدید بویی مشابه بویی داشت که منجر به مرگ کاترین و جیمز تاملینز شد
[ترجمه ترگمان]حتی در سال ۱۹۸۷ نیز این کشتی جدید بویی شبیه به افرادی داشت که منجر به مرگ کاترین و جیمز Tomlins شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your invention certainly does not have to be brand new or expensive.
[ترجمه گوگل]مطمئناً لازم نیست اختراع شما جدید یا گران باشد
[ترجمه ترگمان]قطعا اختراع شما نباید جدید و یا گران قیمت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Last thing, last thing I bought was brand new drawers and a kitchen table set.
[ترجمه گوگل]آخرین چیزی که خریدم کشوهای کاملاً جدید و یک ست میز آشپزخانه بود
[ترجمه ترگمان]آخرین چیزی که خریدم، کشوها و میز آشپزخونه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A handsome green book, brand new, was held up before her and then put into her hands.
[ترجمه گوگل]یک کتاب سبز رنگ و زیبا، کاملاً نو، جلوی او گرفته شد و سپس در دستان او قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کتاب زیبای سبزی که نوی نو بود جلو او گرفته شد و بعد دستش را در دست او گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Everything is brand new, in a sense.
[ترجمه گوگل]همه چیز کاملاً جدید است، به یک معنا
[ترجمه ترگمان]همه چیز به معنای برند جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• completely new
something that is brand-new is completely new.

پیشنهاد کاربران

brand new در واقع همون new هست که چون تاکید زیادی روی "جدید" بودنش هست به این شکل گفته میشه. یعنی بجای اینکه بگین really new یا very new میگین brand new چون هم امروزی تری هم محاوره ای تر.
Leader of a world brand - new
🚨 Brand new با هم میاد و یک واژه هست. به اشتباه اونو دو واژه در نظر نگیرید. میشه بینشون hyphen هم گذاشت اشکالی نداره. این واژه یک صفت هست به معنی کاملاً نو و آکبند که قبلاً استفاده نشده باشه
🔴 completely new, especially not yet used
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ Graham's uniform was brand new : لباس گراهام کاملا نو بود
◀️ You're gonna have to wipe off your feet before you get in my brand new Jeep : قبل از سوار شدن به جیپ کاملاً جدیدم باید پاهاتو پاک/تمیز کنی
◀️ How can he afford to buy himself a brand new car?
◀️ Her coat looked as if it was brand new.
◀️ It’s a brand - new recipe, and I’ve never tried it before.
🚨 شاید فکر کنید چون brand داره فقط باید با ماشین و لباس و کالا بیاد. ولی دیدیم که با دستور پخت و همه چیز میتونه بیا چون معنیش میشه کاملاً جدید

چیزی یا کسیه که جدیده و با قبل فرق داره
نو و تازه
در ترکی :تاپ تازا
تازه وارد
تازه تأسیس
نوپا
کاملا جدید
دست اول
در برنامه نویسی به کسی که تازه داره برنامه نویسی رو یاد میگیره گفته میشه که میشه همون تازه کار یا مبتدی خودمون
داغ داغ ( منظور کاملا جدید و تازه )

دست اول، دست نخورده
نوپا
Even brand new babies already have the necessary reflexes for walking.
Brand new babies در این جا به معنای کودکان تازه متولد شده می باشد.
صفر کیلومتر، بکلی جدید، بکر ، تازه رونمایی شده
آکبند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس