branching


معنی: منشعب
معانی دیگر: شاخه اى روانشناسى : شاخه گزینى

جمله های نمونه

1. little streams branching from the river
نهرهای کوچکی که از رودخانه منشعب می شوند

2. a great elm branching over the roof
درخت نارون بزرگی که شاخه هایش روی بام را گرفته بود.

3. The company is branching out into Europe.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال گسترش به اروپا است
[ترجمه ترگمان]این شرکت به اروپا منشعب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The male deer grows large branching horns called antlers.
[ترجمه گوگل]آهو نر شاخ های بزرگی به نام شاخ پرورش می دهد
[ترجمه ترگمان]گوزن ها شاخ بزرگ شاخ دار شاخ دار شاخ دار شاخ گوزن را رشد می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The business is branching out into computers.
[ترجمه گوگل]این تجارت در حال گسترش به رایانه است
[ترجمه ترگمان]کسب وکار به کامپیوترها تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hence, if all goals are deep or the branching ratio is large, it will be very slow.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر همه اهداف عمیق باشند یا نسبت انشعاب زیاد باشد، بسیار کند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]از این رو، اگر تمام اهداف عمیق باشند یا نسبت شاخه ها بزرگ باشد، بسیار کند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rules are beautifully simple, but its branching ratio is 300 or more and it is more subtle than chess.
[ترجمه گوگل]قوانین به زیبایی ساده هستند، اما نسبت انشعاب آن 300 یا بیشتر است و از شطرنج ظریف تر است
[ترجمه ترگمان]قوانین بسیار ساده هستند، اما نسبت انشعاب آن ۳۰۰ یا بیشتر است و دقیق تر از شطرنج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The branching inflorescence bears white or yellow flowers.
[ترجمه گوگل]گل آذین منشعب گل های سفید یا زرد دارد
[ترجمه ترگمان]شاخه های منشعب شده گله ای سفید یا زرد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was talking about branching out into the ship-in-a-bottle business because Jonathon will make only ships.
[ترجمه گوگل]او در مورد انشعاب در تجارت کشتی در بطری صحبت می کرد زیرا جاناتون فقط کشتی خواهد ساخت
[ترجمه ترگمان]او در حال صحبت در مورد تقسیم بندی در یک تجارت به داخل کشتی بود چرا که Jonathon تنها کشتی ها را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many coral species form branching colonies in which hundreds of individual polyps live on top of their own houses.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های مرجانی مستعمره های منشعبی را تشکیل می دهند که در آنها صدها پولیپ منفرد در بالای خانه های خود زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گونه های مرجان، colonies را تشکیل می دهند که در آن ها صدها of مجزا در بالای خانه های خود زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Low branching and twisting then produces bundles of diverging and spreading fibrils which eventually fill out into the characteristic spherical structure.
[ترجمه گوگل]انشعاب و پیچش کم سپس دسته هایی از فیبرهای واگرا و پخش شده را ایجاد می کند که در نهایت به ساختار کروی مشخص پر می شود
[ترجمه ترگمان]شاخه های پایینی منشعب شده و سپس دسته های of و spreading را تولید می کنند که در نهایت به ساختار کروی ویژه پر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They reduce the average branching factor and hence the potential combinatorial explosion of paths through the graph.
[ترجمه گوگل]آنها میانگین ضریب انشعاب و در نتیجه انفجار ترکیبی بالقوه مسیرها را در نمودار کاهش می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها ضریب انشعاب متوسط را کاهش داده و از این رو، انفجار ترکیبی بالقوه مسیرها از طریق گراف را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In addition, the branching ratio at the start is 6 and it never falls below 5
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نسبت انشعاب در شروع 6 است و هرگز کمتر از 5 نمی شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نسبت شاخه ها در آغاز ۶ است و هرگز پایین تر از ۵ قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plants have a very short, branching stem.
[ترجمه گوگل]گیاهان دارای ساقه بسیار کوتاه و منشعب هستند
[ترجمه ترگمان]گیاهان دارای ساقه بسیار کوتاه و انشعابی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The basic tree consists of a network branching out from an initial decision of whether or not to undertake the project.
[ترجمه گوگل]درخت اصلی شامل یک شبکه است که از تصمیم اولیه در مورد انجام یا عدم انجام پروژه منشعب می شود
[ترجمه ترگمان]درخت اصلی شامل یک شبکه است که از یک تصمیم اولیه برای اینکه آیا پروژه را به عهده بگیرد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منشعب (صفت)
branching, ramified

تخصصی

[عمران و معماری] منشعب کردن
[ریاضیات] شاخه ایجاد کردن، شاخه ای
[پلیمر] شاخه ای
[آب و خاک] انشعاب

انگلیسی به انگلیسی

• diverging, expanding, extending

پیشنهاد کاربران

شاخه شاخه
انشعاب دار، منشعب
branching ( فیزیک )
واژه مصوب: انشعاب
تعریف: دوگانگی یا چندگانگی حالت های واپاشی در هسته های پرتوزا و ذره های ناپایدار|||متـ . شاخگی
شاخه

بپرس