bow tie

/ˈbaʊˈtaɪ//baʊtaɪ/

معنی: پاپیون، کروات
معانی دیگر: پاپیون، کروات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a short necktie tied in a bow.

جمله های نمونه

1. You can always tell a real bow tie from one that clips on.
[ترجمه گوگل]همیشه می توانید یک پاپیون واقعی را از پاپیونی که روی آن بسته می شود تشخیص دهید
[ترجمه ترگمان]تو همیشه میتونی یه پاپیون واقعی از اون گیره بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He nearly always wears a bow tie.
[ترجمه گوگل]او تقریبا همیشه پاپیون می زند
[ترجمه ترگمان]اون تقریبا همیشه یه کراوات پاپیون میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was naked except for a bow tie - a nice touch, that.
[ترجمه گوگل]او برهنه بود به جز یک پاپیون - یک لمس خوب، آن
[ترجمه ترگمان]او لخت بود، به جز یک کراوات با یک دست، آن را
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do you know how to tie a bow tie?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چگونه پاپیون ببندید؟
[ترجمه ترگمان]میدونی چطور یه کراوات پاپیون رو ببندی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A fat man in a bow tie tapped the register.
[ترجمه گوگل]مردی چاق با پاپیون به رجیستر ضربه زد
[ترجمه ترگمان]مرد چاقی با کراوات به صندوق ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Slowly, he undid his bow tie, pulled it off.
[ترجمه گوگل]آهسته پاپیونش را باز کرد، آن را کشید
[ترجمه ترگمان]آهسته، کراواتش را باز کرد، آن را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beer is dispensed by a man with a bow tie.
[ترجمه گوگل]آبجو توسط مردی با پاپیون توزیع می شود
[ترجمه ترگمان] آبجو توسط یه مرد با پاپیون از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To make the bow Tie a knot centrally in strip.
[ترجمه گوگل]برای ساختن پاپیون یک گره از مرکز در نوار ببندید
[ترجمه ترگمان] که باعث بشه کمان به یه جای دیگه وصل بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I t was a collar and bow tie and the front of a shirt.
[ترجمه گوگل]من یقه و پاپیون و جلوی پیراهن بودم
[ترجمه ترگمان]من یک یقه و پاپیون و جلوی یک پیراهن نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was still wearing the bow tie Jasper had tied.
[ترجمه گوگل]من هنوز پاپیونی که جاسپر بسته بود رو بسته بودم
[ترجمه ترگمان]من هنوز پاپیون بسته بودم که جا سپر بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Medallion silk waistcoat and bow tie from Oxford and Swan, perfect for your groom or best man.
[ترجمه گوگل]جلیقه و پاپیون مدالیون از آکسفورد و سوان، مناسب برای داماد یا بهترین مرد شما
[ترجمه ترگمان]جلیقه ابریشمی و پاپیون از آکسفورد و سوان، برای داماد یا ساقدوش داماد عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That night, another of my presents was a bow tie.
[ترجمه گوگل]آن شب یکی دیگر از کادوهای من یک پاپیون بود
[ترجمه ترگمان]اون شب، یکی از هدیه های من یه پاپیون کوچیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A necktie and more simple but a bow tie you can match with more outfits.
[ترجمه گوگل]یک کراوات ساده تر اما یک پاپیون که می توانید با لباس های بیشتری ست کنید
[ترجمه ترگمان]یک کراوات و یک کراوات ساده تر اما یک کراوات کمانی که شما می توانید با لباس های بیشتر تطبیق کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He nearly always wears bow tie.
[ترجمه گوگل]او تقریبا همیشه پاپیون می زند
[ترجمه ترگمان]اون تقریبا همیشه پاپیون میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sporting a tuxedo and a white bow tie, Zhou, 4 a stand-up comedian, delivers rapid-fire jokes, mostly about life in Shanghai.
[ترجمه گوگل]ژو، 4 ساله که یک کمدین استندآپ است، با یک لباس تاکسیدو و یک پاپیون سفید، جوک‌های سریعی را ارائه می‌کند که بیشتر درباره زندگی در شانگهای است
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار رسمی ورزشی و کراوات سفید، ژو و ۴ یک کمدین ایستاده، شوخی های سریع، و بیشتر در مورد زندگی در شانگهای را تحویل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاپیون (اسم)
bow tie

کروات (اسم)
bow tie

انگلیسی به انگلیسی

• small tie which resembles a bow, necktie which resembles a butterfly
a bow tie is a man's tie in the form of a bow, worn especially for formal occasions.

پیشنهاد کاربران

bow tie = پاپیون
tie = کروات
پاپیون یا کراوات
پاییون
که انواع دارد
Polka dots bowtie
Tartan / plaid bowtie
Striped bowtie
پاپیون یا کراوات

پاپیون
پاپیون

بپرس