معنی: لافزن، خود ستا، دروغ بزرگ و فاحش، لی لی کنندهمعانی دیگر: جهنده، ورجه کننده، جهمند، شخص پویا و پرانعطاف، دروه بزرگ وفاحش، ماموری که درنمایش ها وغیره اشخاصاخلالگر راخارج میکند
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1)تعریف: something or someone that bounces.
• (2)تعریف: (informal) a person employed, esp. in a bar, to eject or prevent entry of unauthorized or disorderly patrons.
جمله های نمونه
1. The club hires a bouncer to keep out undesirables.
[ترجمه امیرقلاتی] میخانه یک بزن بهادر برای بیرون انداختن دردسر سازان استخدام میکند
|
[ترجمه گوگل]باشگاه برای دور نگه داشتن افراد نامطلوب، یک بالنسر استخدام می کند [ترجمه ترگمان]این باشگاه مامور انتظامات را برای بیرون نگه داشتن undesirables استخدام می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I smile at the bouncer at the door of the Monster.
[ترجمه امیرقلاتی] به قلدر درگاه خانه هیولا خندیدم
|
[ترجمه گوگل]به دریچه ی درب هیولا لبخند می زنم [ترجمه ترگمان]به نگهبان در اتاق هیولا لبخند می زنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A beautiful social breakaway from the strict bouncer dominated norm of the suit and tie disco.
[ترجمه گوگل]یک جدایی اجتماعی زیبا از هنجارهای سختگیر در دیسکوی کت و شلوار و کراوات حاکم بود [ترجمه ترگمان]یک جدایی اجتماعی زیبا از the سخت برای کت و شلوار و disco تساوی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Vengsarkar's method of playing the Thomson bouncer was to try to avoid it.
[ترجمه گوگل]روش ونگسارکار در بازی بانسر تامسون تلاش برای اجتناب از آن بود [ترجمه ترگمان]برای اجتناب از آن روش Vengsarkar (تامسون)انجام شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The programme first of all explains how a Bouncer works on fitness in general and in rehabilitation plus other problems such as arthritis.
[ترجمه گوگل]این برنامه اول از همه توضیح می دهد که چگونه یک Bouncer روی تناسب اندام به طور کلی و در توانبخشی به علاوه مشکلات دیگری مانند آرتریت کار می کند [ترجمه ترگمان]این برنامه ابتدا توضیح می دهد که چگونه یک Bouncer در کل و در توان بخشی به علاوه مشکلات دیگر مثل ورم مفاصل کار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Auguste, the bouncer he picked up in the back streets of Montreal, squeezes my windbreaker before letting me in.
[ترجمه گوگل]آگوست، پرنده ای که او در خیابان های پشتی مونترال برداشت، قبل از اینکه به من اجازه ورود دهد، بادگیر من را فشار می دهد [ترجمه ترگمان]او گوست، نگهبان، قبل از اینکه به من اجازه دهد وارد شوم، پنجره را فشار داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To quickly and easily assemble your Bouncy Bouncer, please follow these instructions carefully.
[ترجمه گوگل]برای مونتاژ سریع و آسان Bouncy Bouncer خود، لطفاً این دستورالعمل ها را به دقت دنبال کنید [ترجمه ترگمان]به سرعت و به راحتی Bouncy Bouncer را جمع کنید، لطفا این دستورالعمل ها را با دقت دنبال کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Then the police took the bouncer away in handcuffs.
[ترجمه گوگل]سپس پلیس با دستبند و دستبند مرد را با خود برد [ترجمه ترگمان]سپس پلیس، نگهبان را با دست بند بیرون آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The bouncer checked me out for weapons at the door.
[ترجمه گوگل]جسارتگر پشت در من را برای یافتن سلاح بررسی کرد [ترجمه ترگمان]نگهبان، به خاطر اسلحه، من رو به سمت در هدایت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A jobless actor was annoying an off-duty bouncer, announcing loudly that he was due for a break.
[ترجمه گوگل]یک بازیگر بیکار در حال آزار دادن یک جسارت کننده خارج از وظیفه بود و با صدای بلند اعلام کرد که قرار است استراحت کند [ترجمه ترگمان]یک بازیگر بی کار یک نگهبان بی کار را آزار می داد، و با صدای بلند اعلام می کرد که به خاطر تعطیلات است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. So the owner of the place told the bouncer to throw him out.
[ترجمه گوگل]بنابراین صاحب مکان به مرد جسارتگر گفت که او را بیرون بیندازد [ترجمه ترگمان]صاحب اونجا نگهبان رو به نگهبان گفتن که انداختنش بیرون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Joey's dad was a champion bouncer. No kangaroo can jump higher than him.
[ترجمه گوگل]پدر جوی قهرمانی بود هیچ کانگورویی نمی تواند بالاتر از او بپرد [ترجمه ترگمان]بابای جویی، یه قهرمان بود هیچ کانگورو بیشتر از اون نمیتونه بپره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Old Mr. Bouncer, very sulky, was huddled up in a corner, barricaded with chair.
[ترجمه گوگل]آقای پیرمرد، بسیار عبوس، در گوشه ای جمع شده بود، با صندلی سنگر گرفته بود [ترجمه ترگمان]آقای Bouncer پیر، عبوس و عبوس، در گوشه ای کزکرده بود و صندلی را مسدود کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mr. Bouncer would not confess that he had admitted anybody into the rabbit hole.
[ترجمه گوگل]آقای باونسر اعتراف نمی کرد که کسی را در سوراخ خرگوش پذیرفته است [ترجمه ترگمان]آقای Bouncer اعتراف نمی کرد که کسی را در سوراخ خرگوش راه داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Joan: No. The bouncer said that we were not dressed properly.
[ترجمه گوگل]جوآن: نه قلدر گفت که ما درست لباس نپوشیده ایم [ترجمه ترگمان]نه، نگهبان گفت که ما لباس درست و حسابی نداریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• guard or doorman who keeps troublemakers out of a club or party a bouncer is a man whose job is to prevent unwanted people from coming into a pub or a nightclub and to throw people out if they cause trouble. in cricket, a bouncer is a ball that bounces very high after it has been bowled.
پیشنهاد کاربران
Strong person employed ( esp , at a club ) to throw out unwelcome visitors
نی نی لای لای نوزاد
نگهبان / محافظ / نیروی امنیتی باشگاه شبانه ( بار ، دیسگو، کلوپ ، کازینو )
Doorman Security guard
بادیگارد
( عبارت غیر رسمی برای ) نگهبانی که در مکان هایی مانند کنسرت یا کلوپ های شبانه و. . . برای تامین امنیت استخدام میشود