boots

/ˈbuːts//buːts/

معنی: پوتین
معانی دیگر: (انگلیسی) مستخدم هتل که کفش ها را واکس می زند، واکسی، شاگردمهمانخانه، کفش پاک کن

جمله های نمونه

1. boots that run $40
پوتین هایی که 40 دلار قیمت دارند

2. climbing boots
کفش (یا پوتین) کوهنوردی

3. climbing boots
کفش کوه نوردی

4. her boots were dabbled with mud
پوتین های او به گل آغشته شده بود.

5. his boots had spurs
چکمه های او مهمیز داشت.

6. knee-high boots
چکمه ی تا زانو

7. riding boots
چکمه ی (اسب) سواری

8. spurred boots
چکمه ی مهمیزدار

9. spurred boots
چکمه های مهمیزدار

10. my mired boots stained her floor
چکمه های گل آلود من کف اتاق او را لک کرد.

11. bet your boots
(عامیانه) مطمئن بودن،اطمینان داشتن

12. lick the boots of
خوشخدمتی و چاپلوسی کردن،چکمه لیسی کردن

13. soldiers wearing black boots stumped the street
سربازانی که پوتین های سیاه پوشیده بودند در خیابان با گام های سنگین راه می رفتند.

14. take them dirty boots off!
آن پوتین های کثیف را در بیار!

15. ankle socks and boots
جوراب و پوتینی که تا زیر ساق پا می رسد

16. die in one's boots (or die with one's boots on)
در عین فعالیت و سلامتی مردن (مثلا در حادثه یا جنگ)

17. die with one's boots on
بدون بیماری و بستری شدن مردن،حین کار یا نبرد مردن

18. have them black my boots
دستور بده چکمه هایم را واکس بزنند.

19. we found two pairs of boots and an odd shoe
دو جفت پوتین و یک لنگه کفش پیدا کردیم.

20. get too big for one's boots
(عامیانه) پر افاده شدن،از خود راضی شدن

21. it was raining and the children's boots were covered with dirt
باران می آمد و پوتین های بچه ها از گل و لای پوشیده شده بود.

22. the gravel gritted under the soldiers' boots
ریگ در زیر پوتین سربازان خش خش می کرد.

23. to stamp the snow from one's boots
با پای کوفتن،برف پوتین خود را پاک کردن

24. Her boots were caked in mud.
[ترجمه گوگل]چکمه هایش در گل و لای قفل شده بود
[ترجمه ترگمان]چکمه های او پوشیده از گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. He was clumping about the kitchen in heavy boots.
[ترجمه گوگل]او با چکمه های سنگین در آشپزخانه جمع شده بود
[ترجمه ترگمان]داشت با چکمه های سنگین به آشپزخانه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. His muddy boots splotched the carpet.
[ترجمه گوگل]چکمه های گل آلود او فرش را لکه دار کرد
[ترجمه ترگمان]چکمه های گل آلود او فرش را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. In one driveway a chauffeur wearing rubber boots was hosing down a limousine.
[ترجمه گوگل]در یکی از راهروها، راننده‌ای که چکمه‌های لاستیکی پوشیده بود، یک لیموزین را شلنگ می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در یک راه ماشین رو، راننده ای که چکمه های لاستیکی پوشیده بود روی یک لیموزین دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Rubber boots are impervious to water.
[ترجمه گوگل]چکمه های لاستیکی در برابر آب غیر قابل نفوذ هستند
[ترجمه ترگمان] boots پلاستیکی در برابر آب مقاوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The paths are often very rocky so strong boots are advisable.
[ترجمه گوگل]مسیرها اغلب بسیار صخره ای هستند، بنابراین چکمه های قوی توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]مسیرهای اغلب بسیار سنگی هستند و پوتین های قوی توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوتین (اسم)
boot, boots, brogan, brogue

تخصصی

[] کفش کوه

انگلیسی به انگلیسی

• shoe which reaches to mid-calf or knee; hotel attendant; trunk of a car

پیشنهاد کاربران

به معنی چکمه نیز هست.
اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.
نیروهای نظامی، سربازان
Thanks
سطح
نیم پوت
[Weather]
[Collocation]
he snow crunches beneath/​under somebody’s feet/​boots
نیم بوت - چکمه - پوتین - کفش ساق بلند
Top scrat shos poots اینا جزه شخصیت اند
پوتین
چکمه
پوتین
کفش
کفش محل کار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس